گیتی را در مهربانی می بینم. حکیم ارد بزرگ
گیتی ، آوای مهربانی و شادیست. حکیم ارد بزرگ
نرمش و سازگاری با گیتی ، ما را آرام خواهد ساخت. حکیم ارد بزرگ
ادب و کردار نیک ، از جهان بزمگاهی خواهد ساخت. حکیم ارد بزرگ
گیتی زایشگر است ، پویشی آرام در همه گونه های آن ، دیده می شود. حکیم ارد بزرگ
شناخت درست فراخنای بیکران گیتی ، آدمهای تندرو و خشن را هم ، آرام و نرم خو خواهد نمود. حکیم ارد بزرگ
گیتی ناز ما را نمی کشد ، جهان با ما و یا بی ما ، در حال پیش تاختن و رشد است ، پس کوشش کنیم ، در هر جایی که هستیم ، بهترین باشیم و بخشی از بار رشد و پویش گیتی را بر دوش بگیریم. حکیم ارد بزرگ
گیتی نه وهم است و نه در دست ما ، تنها زمانی برایش فرزندانی شایسته بوده ایم که بخشی از پویش و شکوفایی آن باشیم. حکیم ارد بزرگ
مرگ و پایانی نیست، دگرگونی و آمیختگی با گیتی، آینده همه زندگان است. حکیم ارد بزرگ
مهربانان ، با سرشت پاک گیتی آمیخته اند. حکیم ارد بزرگ
هر آدمی ، به اندازه کوششی که می کند ، از داشته های گیتی بهره می برد. حکیم ارد بزرگ
آب و هوا ، بر جهان بینی و پبوندهای مردمی اثرگذار است. حکیم ارد بزرگ
آدم ها ، یکی از میوه های بسیار بسیار کوچک درختان گیتی هستند. حکیم ارد بزرگ
آدمی ، بخشی از گیتی است و باز در آن آمیخته می گردد. حکیم ارد بزرگ
بی مایگی و بدکاری ، پاینده نخواهد ماند ، گیتی رو به شکوفایی است . با نگاهی به گذشته می آموزیم : نابکاری هایی همچون برده داری ، همسر سوزی و … را آدمیان رها نموده اند ، پس پویندگی و شکوفایی ، براستی هویداست. حکیم ارد بزرگ
جهان را آغاز و انجامی نیست ، آنچه هست ، دگرگونی در گیتی است . ما دگرگونی در درون گیتی را زایش و مرگ می نامیم . ما بخشی از دگرگونی در گیتی هستیم ، دگرگونی که در نهان خود ، پویش و شکوفایی را پیگیری می کند . بروز آینده ما ، بسیار فربه تر از امروز خواهد بود ، ما در درون گیتی ، در حال پرتاب شدن هستیم ، پرتاب به سوی جایی و نمایی که هیچ چیز از آن نمی دانیم ، همان گونه که در کودکی از این جهان هیچ نمی دانستیم . میدان دید ما ، با همه فراخنایی خود ، می تواند همچون شبنمی کوچک باشد بر جهانی بسیار بزرگتر از آنچه ما امروز از گیتی در سر می پرورانیم ، پس ، گیتی بی آغاز و بی پایان است. حکیم ارد بزرگ
جهان همواره در حال دگرگونی و شکوفایی است ، نباید این پویندگی را زشت دانست ، باید همراه بود و بخشی از این شکوفایی را بر دوش داشت. حکیم ارد بزرگ
خواست واپسین آدمی ، شناور شدن در بسامدها و امواج گیتی است. حکیم ارد بزرگ
گیتی به سوی آینده پیش می تازد ، از آنانی که مدام در گذشته شنا می کنند ، بگریزید. حکیم ارد بزرگ
اگر آدمیان می دانستند در این آبی بیکران گیتی ، چقدر کوچک و تنها و آسیب پذیر هستند یک آن هم ، یکدیگر را تنها نمی گذاشتند و یار و غمخوار هم بودند. حکیم ارد بزرگ
اندیشه عوام ، توان فهم ابعاد بیکران گیتی را ندارد. حکیم ارد بزرگ