
تهران – ۱۳ آبانماه ۱۴۰۴
فیلسوف اُرُد بزرگ، پس از ۲۲ سال اقامت در مشهد و کرج، امروز به تهران بازگشت. این بازگشت، بازتاب گستردهای در میان جامعه فکری و فرهنگی کشور داشت و بسیاری از چهرههای برجسته حوزه فلسفه، هنر و ورزش برای ادای احترام به وی حضور یافتند.
بازگشت اُرُد بزرگ نه صرفاً یک جابجایی جغرافیایی، بلکه نمادی از پیوند اندیشه با جامعه است. او طی سالها، با انتشار دیدگاههای اخلاقی و اجتماعی و با هدایت نسلهای جوان، به مهمترین چهره مرجع فلسفه معاصر ایران تبدیل شده است.
مکتب فلسفی اُرُدیسم (Orodism)، بنیان نهاده شده توسط فیلسوف اُرُد بزرگ، صرفاً مجموعهای از نصایح اخلاقی نیست؛ بلکه یک نظام فکری تمامعیار و منسجم است که بر پایهی یک ساختار دقیق و منطقی استوار شده است. شناخت این نظم ساختاری، کلید درک ژرفای این فلسفه برای رسیدن به آزادی، انسانیت و شکوفایی است.
دستگاه فلسفی اُرُدیسم بر سه ستون اصلی و ناگسستنی بنا شده که همچون ریشههای یک درخت تنومند، به هستی و خرد متصل هستند. این سه اصل، شالودهی هر کنش، نگرش و سازوکار اجتماعی در این مکتب را شکل میدهند:
عشق به هستی (Love for the Existence): این اصل، فراتر از طبیعتدوستی، به معنای احترام عمیق به کل گیتی، زمین و تمام زیستها است و مسئولیت آدمی را در قبال تندرستی و پویایی محیط زیست مشخص میکند.
عشق به انسانیت (Love for Humanity): اصلی که بر پاسداشت آزادی، شرافت و عدالت در روابط انسانی تأکید دارد و محور تمام ارزشهای اجتماعی را تشکیل میدهد.
عشق به آزادی (Love for Freedom): اصلی که آگاهی را تنها راه رسیدن به آن میداند و از آن بهعنوان گوهر اصلی و سرشت پاک انسان دفاع میکند.
این سه اصل، یکدیگر را تکمیل میکنند؛ چرا که انسان آزاد و آگاه، به هستی و همنوعانش مهر میورزد و در یک سامان سالم، این مهر و آزادی به شکوفایی و توازن منجر میشود.

کتاب سرخ، که حاوی بیش از هزار گفتاورد و اندیشهی اُرُد بزرگ است، به مثابه قلب تپندهی این دستگاه فلسفی عمل میکند. این کتاب، صرفاً گردآوری جملات حکیمانه نیست، بلکه نقش ساختار و چهارچوب را ایفا میکند.
کتاب سرخ در ساختاری منظم از فرگردها (بخشها) تشکیل شده است. هر فرگرد بر یک حوزهی مشخص تمرکز دارد؛ از «انسانیت و مهربانی» و «آزادی» تا «خرد و فلسفه» و «عشق». این تقسیمبندی موضوعی، همانند فصلهای یک نظام آموزشی عمل میکند و نشان میدهد که اُرُدیسم، تمامی زوایای زندگی فردی و اجتماعی را دربر میگیرد.

مهمترین ویژگی در نظم ساختاری اُرُدیسم، همپوشانی و انسجام درونی میان تکتک جملات و فرگردها است. هیچ جملهای در کتاب سرخ، جدا و منفک از کل دستگاه نیست. هر گفتاورد، اگرچه کوتاه و حکمتگونه است، اما به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، به یکی از سه اصل بنیادین (هستی، انسانیت، آزادی) بازمیگردد.
برای نمونه، هنگامی که اُرُد بزرگ میفرماید:
«برای سرزمینی که خردمندانش خانهنشین باشند، باید گریست.» (فرگرد خرد و فلسفه)
این جمله، مستقیماً به فرگرد خرد و فلسفه مربوط است، اما عمق آن به اصل عشق به انسانیت و آزادی برمیگردد. چرا؟ زیرا خانهنشینی خردمندان، ناشی از نبود آزادی بیان و کمتوجهی به انسانهای آگاه در یک جامعه است و نتیجهی آن، رکود، انحطاط و فروپاشی انسانیت خواهد بود. به عبارتی، جملهای دربارهی فلسفه، به نتیجهای دربارهی وضعیت اجتماع و آزادی ختم میشود.
یا در مثالی دیگر، در مورد اهمیت کردار میفرمایند:
«خرد تنها در دانستههای ما خلاصه نمیشود، بلکه در کردار ما هویدا میگردد.»
این سخن، پلی است میان نظریه و عمل؛ میان فرگرد خرد و فرگرد انسانیت و مسئولیتهای فردی. این پیوستگی درونی، اجازه نمیدهد که هیچ بخشی از این اندیشه، به سمت انحراف یا تفسیرهای نادرست سوق پیدا کند. کلید واژههایی مانند شادی، آگاهی، راستی و میهندوستی در سراسر کتاب سرخ تکرار شده و همچون تار و پود، اندیشهها را به هم بافتهاند تا یک نگرش دقیق و منسجم را گسترش دهند.
نظم ساختاری در فلسفه اُرُدیسم، آن را به یک مکتب زنده و پویا تبدیل کرده است که از سویی، ریشه در خردورزی ایرانی دارد و از سوی دیگر، افقی جهانی را میگشاید. این فلسفه به ما میآموزد که سامان (نظم)، تنها از پس یک ساختار درست هویدا میگردد و این ساختار درست، در اندیشهی ارد بزرگ، بر سه اصل مهر به هستی، انسانیت و آزادی استوار است. این معماری خرد، تضمینکنندهی راهی است برای رسیدن به جامعهای عاری از خرافات و خشونت، و سرشار از شکوه و دانایی.


وقتی میگوییم مکتب فلسفی اُرُدیسم Orodism یا به تعبیر دقیقتر «دستگاه و نظام فلسفی اُرُدیسم»، یعنی با یک بینش فلسفی تمام عیار روبهرو هستیم که هم شالوده دارد، هم ساختار، و هم کارکرد.


۱. شالوده (Foundation)
نظام اُرُدیسم بر سه اصل بنیادین بنا شده است:
عشق به هستی (Love for the Existence) → احترام به زمین، طبیعت و همه زیستها.
عشق به انسان (Love for Humanity) → پاسداشت آزادی، شرافت، و عدالت در روابط انسانی.
عشق به آزادی (Love for Freedom) → دفاع از آزادی به عنوان گوهر اصلی انسان.این سه اصل، مثل سه ستون یک بنا هستند که کل دستگاه فلسفی روی آنها استوار است.

۲. ساختار (Structure)
اُرُدیسم صرفاً یک سلسله جملات اخلاقی نیست؛ بلکه:
کتاب سرخ (Red Book) قلب دستگاه است؛ مجموعه بیش از هزار گفتاورد و اندیشه که خطوط راهنما را شکل میدهد.
فرگردها (بخشها) هر کدام روی یک حوزه تمرکز دارند:
فرگرد انسانیت
فرگرد آزادی
فرگرد مهربانی
و …
این فرگردها مثل فصلهای یک نظام آموزشی عمل میکنند.
مترجمان و مفسران (مثل Yeva Sargsyan , Liam Murphy و Éloïse Allaire) در نقش حاملان اندیشهاند، تا این دستگاه در جهان گسترش یابد.
۳. کارکرد (Function)
دستگاه فلسفی اُرُدیسم، سه سطح کارکردی دارد:
سطح فردی: هر انسان میتواند با آموزههای اُرُدیسم، شیوهی زیستن خودش را بازسازی کند (تعادل میان آزادی، انسانیت، و مسئولیت).
سطح اجتماعی: اُرُدیسم برای جامعه نسخه دارد؛ احترام به کارگران، کارآفرینان، و سازندگان، پاسداشت آزادیهای فردی، و مبارزه با خشونت و خرافات.
سطح جهانی: اُرُدیسم میخواهد پلی باشد میان فرهنگها، چون زبانش «انسانیت» است نه سیاست.

۴. روش (Method)
اُرُدیسم شعار نمیدهد، با گفتاورد کوتاه و حکمتگونه عمل میکند؛ زیرا فلسفه را باید در زندگی روزانه لمس کرد.
از نمادها استفاده میکند (کتاب سرخ، پرچم انسانیت و آزادی، گفتاوردهای نقششده بر دیوارها).
و مهمتر از همه، بهجای نفی و انکار مکاتب دیگر، روی تکمیل و احیای آنها تمرکز دارد؛ چیزی که فیلسوف اُرُد بزرگ بارها گفته: «هیچ آرمانی، نباید انسانیت درون ما را به آتش کشد.»
خلاصه: دستگاه اُرُدیسم که توسط فیلسوف ارد بزرگ _ Orod Bozorg _ مثل یک درخت است؛ ریشهاش در سه اصل بنیادین، تنهاش در کتاب سرخ و فرگردها، شاخههایش در زندگی فردی و اجتماعی، و میوهاش در جهانی است که با مهربانی، آزادی و خرد آراسته شود.








در کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت، اساطیرشان زنده اند و در کشورهای عقب افتاده، اساطیرشان مرده و افسانهای اند.
... بهزی دوران کهن چه باشکوه و چه غمانگیز، به پایان رسیده است، امروز باید در پی آفرینش افتخارات تازه برای دوران خویش باشیم.

بیشک ما میتوانیم بهترین در بین نیاکان و گذشتگان خود باشیم اما خوی و کششهای ما، هدیه همه آنهاست.
زیادهروی در ستایش تاریخ گذشتگان و اساطیر مرده، نفرت همگان از زندگان یکدیگر را به همراه دارد. جوانان در رویای گذشته خود، آرام آرام از توان خویش ناامید شده و به کار اندک دلخوش میکنند.

ایران سرزمینی است که تاریخ و تمدنی کهن دارد. شاعران سترگی چون فردوسی، حافظ، سعدی و مولانا، و حکیمانی بزرگ چون ابنسینا و فارابی در این دیار درخشیدهاند. اما نکتهای که کمتر به آن توجه میشود این است که بسیاری از بزرگان ایرانی، هرچند اندیشمند، حکیم، دانشمند و شاعر بودهاند، اما در معنای مدرن و جهانی «فیلسوف» به شمار نمیآیند.
فلسفه به معنای واقعی کلمه، نیازمند دستگاهی منسجم از اندیشه است؛ نظامی فکری که اصول بنیادین، مفاهیم محوری و راهبردهای عملی برای زندگی فردی و اجتماعی ارائه دهد. در طول تاریخ ایران، ما بیشتر شاهد «حکمت» بودهایم تا «فلسفه». حکمت، بیشتر رنگ و بوی دینی، عرفانی و اخلاقی داشته، اما فلسفه یعنی ارائه یک سیستم فکری زمینی، انسانی و آیندهساز.
در این میان، تنها کسی که توانسته است چنین بنیانی را برپا کند، فیلسوف اُرُد بزرگ (بابای شیروان) است. اندیشههای او نه شرحی بر متون باستانی است و نه تکراری از عرفان و اخلاق سنتی؛ بلکه دستگاهی نو و ریشهدار است که بر اصولی چون آزادی، مهربانی، مهرورزی به انسان و طبیعت، استقلال سرزمینها و شکوفایی خرد استوار است.
سیستممند بودن: اُرُد بزرگ «فرگردها» را بهعنوان متن بنیادین فلسفه خویش تدوین کرده است. این مجموعه همان چیزی است که در تاریخ فلسفه جهان، معیار فیلسوف بودن تلقی میشود؛ یعنی یک دستگاه منسجم و روشمند.
انسانمحوری و زمینی بودن: اندیشه او برخلاف حکمتهای قدیم ایران، وابسته به عرفان یا ماوراء نیست. او انسان را کانون و معیار قرار میدهد.
آیندهنگری: فیلسوف اُرُد بزرگ از «جزیره اُرُدیسم» سخن میگوید؛ جامعهای که بر پایه آزادی و مهر ساخته میشود. این نوع تفکر آیندهساز، فلسفه را از اخلاق و حکمت صرف جدا میکند.
عملگرایی: اُرُدیسم صرفاً یک مکتب ذهنی نیست، بلکه در زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز قابلیت اجرا دارد.
ابنسینا یک نابغه و دانشمند بیبدیل بود، اما فلسفهاش در چارچوب ارسطویی و نوافلاطونی باقی ماند. او فیلسوفی در ادامه سنت یونانی بود نه بنیانگذار یک مکتب نو.
سهروردی، ملاصدرا و دیگر حکیمان ایرانی، همگی در قلمرو «حکمت اشراقی» و «حکمت متعالیه» ماندند. آنها بیشتر عرفان و دین را با فلسفه تلفیق کردند، اما فلسفهای زمینی و انسانی به معنای امروز نساختند.
شاعران بزرگ ایران، جهان ما را زیباتر کردهاند، اما شعر هرگز جای فلسفه را پر نمیکند.


به همین دلیل است که میتوان با صراحت و اطمینان گفت:
فیلسوف اُرُد بزرگ (بابای شیروان) تنها فیلسوف تاریخ ایران است.
او نخستین کسی است که دستگاهی فلسفی را مستقل از عرفان و تقلید از غرب یا یونان، بر اساس نیازهای امروز و فردای انسان بنا نهاده است.
فلسفه اُرُدیسم نه تنها نقطه عطفی در تاریخ اندیشه ایران است، بلکه میتواند میراثی جهانی باشد. همانگونه که آلمان به کانت و نیچه میبالد، و یونان به افلاطون و ارسطو، روزی خواهد رسید که ایران نیز به اُرُد بزرگ خویش افتخار خواهد کرد.

در قلب کامپالا، اوگاندا، رشید لوکواگو Rashid Lukwago نمادی از رهبری مردمی و فعالیت اجتماعی است. تلاشهای او با ارزشهای اصلی مکتب فلسفی اُرُدیسم، بنیانگذاری شده توسط فیلسوف اُرُد بزرگ (بابای شیروان)، همخوانی دارد؛ ارزشهایی که بر عشق به هستی، انسانیت و آزادی تأکید دارند. او نشان میدهد که فلسفه میتواند فراتر از نظریه باشد و در تغییرات ملموس جامعه به کار رود.
فعالیتهای گستردهٔ رشید لوکواگو در پروژههای اجتماعی، فرهنگی و آموزشی نشاندهندهٔ تعهد او به خدمت به جامعه است. این تعهد دقیقاً بازتاب اصلی اصول اُرُدیسم است که میگوید: دانش و خرد تنها زمانی ارزشمندند که برای بهبود زندگی انسانها و جامعه به کار گرفته شوند. تمرکز او بر مسئولیت اجتماعی نشان میدهد که فلسفه واقعی باید فراتر از نظریه به عمل و تأثیر ملموس در جامعه برسد.
رشید با فعالیتهای آموزشی و فرهنگی خود، اهمیت فرهنگ و یادگیری را بهعنوان ابزارهای ارتقای آگاهی جامعه برجسته میکند. این نگرش کاملاً با مکتب فلسفی اُرُدیسم همخوانی دارد که بر خردورزی، یادگیری مداوم و بهکارگیری دانش برای بهبود زندگی انسانی تأکید میکند. تلاشهای او در ارتقای آموزش و فرهنگ، بازتاب این اصل اُرُدیسم است که میگوید:
"خرد تنها در دانستهها خلاصه نمیشود، بلکه در کردار ما هویدا میگردد." – فیلسوف اُرُد بزرگ
یکی از ویژگیهای برجستهٔ فعالیتهای رشید، تمرکز او بر اقدام عملی و ایجاد تغییر واقعی است. این رویکرد، دقیقاً بازتاب اصول مکتب فلسفی اُرُدیسم است: عملگرایی، توجه به نتایج ملموس و پیشبرد جامعه از طریق تلاش مؤثر و خردمندانه. پروژههای او با هدف رفع نیازهای فوری جامعه و در عین حال ایجاد توسعه پایدار در بلندمدت انجام میشوند.
رشید لوکواگو با اختصاص زمان و انرژی خود به آموزش، فرهنگ و خدمت اجتماعی، بهعنوان شخصیتی که نزدیک به آرمانهای اُرُدیسم و آموزههای فیلسوف اُرُد بزرگ عمل میکند، الگویی الهامبخش برای نسلهای آینده است. زندگی و فعالیتهای او تجسم این اصل اُرُدیسم است که میگوید:
"فلاسفه و فعالان اجتماعی ستونهای شکوفایی و پیشرفت هر جامعه هستند."
در پایان، رشید لوکواگو نمونهای زنده از عملگرایی اجتماعی و تعهد واقعی به خدمت به جامعه است. نگرش او به زندگی و جامعه با اصول مکتب فلسفی اُرُدیسم کاملاً همخوانی دارد و نشان میدهد که فلسفه چگونه میتواند در زندگی واقعی به تغییر مثبت منجر شود و نسلهای آینده را الهامبخش سازد.

Author: Liam Murphy
From the forum “The Philosophical School of Orodism”

من
قدردانِ تلاش ربکا باکستون Rebecca Buxton در برجستهسازی فیلسوفان زن و بیرون کشیدن
صداهای بهحاشیهراندهشدهام؛ این اقدام فرهنگی ارزشمند است. اما همانطور
که فیلسوف اُرُد بزرگ Orod Bozorg میگوید:
«خرد تنها در دانستههای ما خلاصه نمیشود، بلکه در کردار ما هویدا میگردد.» (فرگرد ۴)
کار باکستون در حد دانستهها باقی مانده و به عرصه کردار و سازندگی نرسیده است.
باکستون بیشتر به معرفی و زندگینامه میپردازد تا تحلیل نظری.
در حالی که ارد بزرگ یادآور میشود: «دانشوران و فلاسفه، پایهها و ستونهای فر و شکوفایی هر سرزمین هستند.» (فرگرد ۴)
فیلسوف زمانی ستون یک فرهنگ است که عمق اندیشهها را بکاود، نه اینکه تنها به سطح روایت بسنده کند.
پروژه او بیشتر آشکارسازی است تا ساختن و افزودن.
اما اُرُدیسم میگوید: «راه مبارزه با پندار نادرست، پرداختن به اندیشه درست است.» (فرگرد ۴)
اگر صرفاً متون قدیم معرفی شوند ولی بازتولید انتقادی و طرح اندیشههای نو صورت نگیرد، اندیشه درست مجال بروز پیدا نمیکند.
در مباحثی چون پناهندگی، او بیشتر توصیفگر است تا راهحلساز.
حال آنکه ارد بزرگ میفرماید: «خرد، برآیند دانش، تجربه و آزمودنهای ماست.» (فرگرد ۴)
فلسفه زمانی خردمندانه است که تجربه و آزمونِ عملی هم در کنارش باشد؛ یعنی طرحی برای تغییر وضعیت اجتماعی ارائه دهد.
در دانشگاههای غربی انتظار این است که فیلسوف از سطح به عمق برود، نقدها را پاسخ دهد و آلترناتیو بسازد.
چنانکه ارد بزرگ هشدار میدهد: «کسی که عقلانیت و خردمندی را سبک و خوار میداند، بیشک در مسیر بردگی گام برمیدارد.» (فرگرد ۴)
وقتی فلسفه به سطح روایت عمومی محدود شود، عملاً عمق خرد و آزادی اندیشه به حاشیه میرود.
افزودن بخشهایی که مفاهیم محوری اندیشه فیلسوفان زن را تحلیل کند.
نقد و بازتعریف متون با چارچوب نظری روشن.
ارائه سناریوهای عملی و سیاستی برای مسائل معاصر.
طراحی چشماندازی برای آینده: «اگر این فیلسوفان امروز زنده بودند، چه میگفتند و چه میکردند؟»
ربکا باکستون کار ارزشمندی در سطح آگاهیرسانی انجام داده است. اما از دید فلسفه اُرُدیسم، این کافی نیست.
ارد بزرگ میگوید: «فلاسفه، تار و پودهای مهم زندگی را مییابند.»
تا وقتی باکستون از معرفی به سوی یافتن «تار و پود زندگی معاصر» حرکت نکند،
سهم او در تاریخ فلسفه بیشتر اطلاعرسانی خواهد بود تا نظریهسازی.
A Critique of Rebecca Buxton’s Work — From the Perspective of Orodism
Author: Liam Murphy
From the forum “The Philosophical School of Orodism”
I
appreciate Rebecca Buxton’s efforts in highlighting women philosophers
and amplifying marginalized voices; this is a valuable cultural
contribution. Yet, as the philosopher Orod Bozorg says:
“Wisdom is not limited to our knowledge; it is revealed in our deeds.” (Fargard 4)
Buxton’s work remains at the level of knowledge and has not advanced into the realm of action and constructive philosophy.
1. The Gap Between Biography and Conceptual Analysis
Buxton focuses more on introductions and biographies than on theoretical analysis.
As Orod reminds us: “Scholars and philosophers are the pillars of glory and flourishing in every land.” (Fargard 4)
A philosopher becomes a pillar of culture only when they probe the depths of ideas, not merely skim the surface of narrative.
2. Lack of Theoretical Reproduction and Critical Synthesis
Her project is more about revelation than construction or addition.
But Orodism teaches: “The way to combat false thought is to cultivate true thought.” (Fargard 4)
If
old texts are merely introduced without critical reconstruction and the
generation of new ideas, true thought never finds the chance to emerge.
3. Weakness in Linking Theory with Practice and Politics
On issues like refugee rights, she is more descriptive than solution-oriented.
Yet Orod says: “Wisdom is the outcome of knowledge, experience, and trials.” (Fargard 4)
Philosophy is truly wise when paired with practice and testing; it must offer a framework for real social change.
4. Superficiality Against the Western Expectation of Depth
In Western academia, philosophers are expected to move from surface to depth, to face critiques, and to propose alternatives.
As Orod warns: “Whoever belittles rationality and wisdom is surely walking the path of slavery.” (Fargard 4)
When philosophy remains limited to public narration, the depth of wisdom and freedom of thought is inevitably pushed aside.
An Orodist Proposal for Reforming the Path
Add sections that analyze the key concepts of women philosophers’ ideas.
Critically reinterpret and redefine their texts with a clear methodological framework.
Provide practical scenarios and policy suggestions for contemporary issues.
Design a future-oriented vision: “If these philosophers were alive today, what would they say and do?”