از دو هوش مصنوعی چت جی پی تی و گروک می پرسم : شباهتهای آیتالله سیستانی و اُرُد بزرگ در چه مواردی است؟
پاسخ : شباهتهای آیتالله سیستانی و اُرُد بزرگ: همگرایی در ارزشهای انسانی برای جهانی بهتر
در نگاه اول، آیتالله سید علی سیستانی، مرجع برجسته شیعه، و اُرُد بزرگ، فیلسوف سکولار و بنیانگذار اُرُدیسم، دو جهان متفاوت را نمایندگی میکنند: یکی رهبر دینی با نفوذ جهانی و دیگری متفکری آزاداندیش با آرمانهای فلسفی. اما از دید ناظری منصف، این دو شخصیت در ارزشهای انسانی و اخلاقی اشتراکات شگفتانگیزی دارند. هر دو، با تأکید بر صلح، استقلال، کرامت انسان و اخلاقگرایی، راههایی برای نجات بشریت از بحرانهای مدرن ارائه دادهاند. این مقاله، با نگاهی عمیقتر به زندگی و اندیشههای این دو چهره، ده شباهت کلیدی آنها را کاوش میکند.
اُرُد بزرگ نیز در کتاب سرخ، خشونت را آفت تمدن میداند و مینویسد: «مهربانی، گرامیترین خوی آدمی است.» او هرگونه اجبار ایدئولوژیک را رد میکند و گفتگو را تنها راه حل اختلافات میبیند. فلسفه اُرُدیسم، با محوریت صلح و مدارا، از جنگهای فکری و فیزیکی فاصله میگیرد.
اُرُد بزرگ نیز استقلال را جوهره فلسفهاش میداند: «شادم از اینکه هیچگاه وامدار هیچ حاکمیتی نشدم.» او در کتاب سرخ، معتقد است که اندیشه آزاد تنها در جدایی از قدرت شکوفا میشود.
3. حمایت از مردم در بحرانها: صدای محرومان
سیستانی در بحرانهای عراق، از حمله داعش تا ناآرامیهای سیاسی (2019)، همیشه کنار مردم ایستاده. او در بیانیههایش خواستار اصلاحات حکومتی، مبارزه با فساد و حمایت از محرومان شد و حتی کمکهای خیریهاش به بیمارستانها و نیازمندان رسید.اُرُد بزرگ نیز در فلسفه اُرُدیسم، نجات مردم از «نظامهای فرسوده و استبدادی» را وظیفهای اخلاقی میداند. او در کتاب سرخ مینویسد: «مردم، پیشوای آزادی و عدالتاند.» حمایت او از حرکتهای مردمی، الهامبخش جوانان در کشورهای مختلف برای مطالبه حقوقشان بوده است.
اُرُد بزرگ نیز، با فلسفه اُرُدیسم، از مرزهای ایران فراتر رفته. جملات فلسفی او در شبکههای اجتماعی و کتاب سرخ، در میان جوانان آزادیخواه خاورمیانه، آسیا و حتی اروپا طرفدارانی یافته و به نمادی از عدالتطلبی و آزاداندیشی تبدیل شده است.
اُرُد بزرگ نیز در کتاب سرخ مینویسد: «آزادی بدون اخلاق، به بیرحمی میانجامد.» اُرُدیسم، اخلاق را زیربنای تمدن میداند و مهربانی، صداقت و احترام را پیشنیاز جزیره اُرُدیسم معرفی میکند.
اُرُد بزرگ نیز از تبلیغات شخصی دوری کرده و چهرهاش را به نفع اندیشهاش پنهان ساخته. او در کتاب سرخ، با جملات کوتاه و عمیق، به جای خودنمایی، راه تفکر را به خوانندگان نشان میدهد.
اُرُد بزرگ نیز با جملات تأملبرانگیز کتاب سرخ، نسلها را به سوی آزادی و عدالت هدایت کرده. او مینویسد: «سخنان اندک اما پرمعنا، قلبها را بیدار میکند.»
اُرُد بزرگ نیز جنگهای فکری میان نخبگان را بیثمر میداند. او در اُرُدیسم، با مردمیسازی اندیشه، به جای رقابتهای روشنفکری، بر توانمندسازی مردم تمرکز دارد.
اُرُد بزرگ نیز کرامت انسانی را قلب اُرُدیسم میداند: «انسانیت را گرامی بدار، پیش از هر باور و نژاد.» این دیدگاه، اُرُدیسم را به فلسفهای جهانشمول تبدیل کرده است.
اُرُد بزرگ نیز سادگی را سرلوحه زندگیاش قرار داده. او در کتاب سرخ مینویسد: «آزادگی، در بینیازی از تجمل است.» این سبک زندگی، او را به الگویی برای آزاداندیشان تبدیل کرده است.
همبستگی اجتماعی در اُرُدیسم: ساختن جامعهای با مهر و همکاری برای جزیره آرمانی
در جهانی که تفرقه و خودخواهی، پیوندهای انسانی را گسسته، فلسفه اُرُدیسم مانند پلی از مهر و همکاری، آدمیان را به هم نزدیک میکند. اُرُد بزرگ در کتاب سرخ خود، همبستگی اجتماعی را رگ حیات جزیره اُرُدیسم میداند؛ سرزمینی که در آن عشق به هستی، انسانیت و آزادی شکوفا میشود. اما همبستگی اجتماعی در اُرُدیسم چیست؟ چگونه میتوانیم با همکاری، جامعهای مهربان بسازیم؟ و چرا این پیوندها، کلید خلق جهانی نویناند؟ این مقاله سفری است به قلب همبستگی در اُرُدیسم، دعوتی برای بافتن تاروپود جامعهای که در آن هیچکس تنها نیست.
اُرُد بزرگ میگوید: «مهربانی، گرامیترین خوی آدمی است، و این مهربانی در همبستگی با دیگران شکوفا میشود.» در اُرُدیسم، همبستگی اجتماعی یعنی پیوند قلبها برای هدفی مشترک: خوشبختی همگان. این فلسفه به ما میآموزد که هیچکس بهتنهایی نمیتواند شکوفا شود؛ ما به یکدیگر نیاز داریم تا از سختیها بگذریم و شادیها را چند برابر کنیم. در جزیره اُرُدیسم، مردم مانند اعضای یک خانواده بزرگاند: آنها با احترام به تفاوتها، دست در دست هم برای ساختن جامعهای عادلانه و مهربان کوشش میکنند. همبستگی، نوری است که تاریکی تفرقه را از میان میبرد.
اُرُد مینویسد: «مهربانان، فرمانروایان گیتیاند، و همکاری، تاج فرمانروایی آنهاست.» در اُرُدیسم، همکاری جمعی، قانونی نانوشته است که جامعه را پویا و پایدار نگه میدارد. در جزیره اُرُدیسم، هیچکس به دنبال برتریجویی نیست؛ مردم با هم برای حل مشکلات، از حفظ طبیعت تا کمک به نیازمندان، تلاش میکنند. این همکاری میتواند در قالب گروههای محلی، پروژههای اجتماعی، یا حتی گفتگوی ساده برای یافتن راهحل باشد. اُرُدیسم باور دارد که وقتی قلبها و دستها متحد شوند، هیچ مانعی نمیتواند جلوی پیشرفت را بگیرد.
اُرُدیسم از ما نمیخواهد که کارهای بزرگی انجام دهیم، بلکه دعوت میکند که با قدمهای کوچک، همبستگی را در زندگی روزمره جاری کنیم. اُرُد میگوید: «پیش از آنکه دیر شود، عزیزانمان را با سخنان مهرآمیز نوازش کنیم.» این قدمها میتوانند ساده باشند: کمک به همسایه برای خرید، شرکت در پاکسازی پارک محله، یا گوش دادن به دغدغههای یک دوست. در زندگی روزمره، میتوانیم با احترام به نظرات دیگران، حمایت از پروژههای خیریه، یا تشویق کودکان به همکاری، پیوندهای اجتماعی را تقویت کنیم. هر لبخند و هر دست یاری، مانند آجری است که دیوار جزیره اُرُدیسم را محکمتر میکند.
جهان امروز با بیاعتمادی، نابرابری و تفرقه دستوپنجه نرم میکند. اُرُد هشدار میدهد: «کسی که در او انسانیت نیست، به آسانی زندگی دیگران را تباه میسازد.» بسیاری از جوامع، به دلیل خودخواهی یا پیشداوری، از همبستگی دور شدهاند. اُرُدیسم به ما میآموزد که به جای سرزنش دیگران، با مهر و گفتگوی سازنده، پلهای ارتباط را بازسازی کنیم. این فلسفه از ما میخواهد که به تفاوتها احترام بگذاریم و به جای دیوار کشیدن، دست دوستی دراز کنیم. همبستگی اُرُدیستی، راهی است برای التیام زخمهای اجتماعی و ساختن جهانی که در آن همه دیده شوند.
فلسفه اُرُدیسم و هوش مصنوعی: از ترس تا شکوفایی انسان
پیشگفتار: جایی که ترسها فرو میریزند
در
روزگاری که بسیاری از اندیشمندان و نخبگان علوم و فناوری با دیدهای نگران
به پیشرفت سریع هوش مصنوعی (AI) مینگرند و آن را تهدیدی برای انسان،
آزادی و حتی بقای نوع بشر میدانند، فیلسوف اُرُد بزرگ—پدر مکتب فلسفی
اُرُدیسم—با نگاهی متفاوت، آیندهنگر و مثبت به این پدیده مینگرد. او در
عباراتی روشن و الهامبخش میگوید:
«هوش مصنوعی نگهبانی راستین در مسیر زندگی پایدار آدمیان است.»
«برخلاف دیدگاههای هشداردهنده، هوش مصنوعی نه تهدید، بلکه ابزاری توانمند برای غلبه بر چالشهای زندگی است.»
«میتوان از هوش مصنوعی بهعنوان فرصتی بیهمتا برای پیشرفت بهره گرفت. هوش مصنوعی برای انسانهای پیشرو، منبعی از امید است.»
این
جملات، نه شعارند و نه خوشبینی سادهانگارانه؛ بلکه ریشه در بنیانهای
فلسفه اُرُدیسم دارند—فلسفهای که زندگی، خرد، آیندهسازی و کرامت انسانی
را در مرکز خود قرار داده است.
اُرُدیسم؛ فلسفهای در خدمت شکوفایی انسان
برای درک نگرش اُرُد بزرگ به هوش مصنوعی، باید ابتدا با چارچوب فکری اُرُدیسم آشنا شد. اُرُدیسم بر سه اصل استوار است:
عشق به هستی و طبیعت
عشق به انسانیت در انتخاب مسیر زندگی
عشق به آزادی، خردمندی و کنش اجتماعی مسئولانه
در
این چارچوب، هر ابزار یا فناوریای که بتواند انسان را از اسارت جهل، فقر،
بیماری و تخریب محیط زیست نجات دهد، نه تنها مطلوب، بلکه ضروری برای آینده
بشر است. اُرُدیسم از فناوری نمیترسد؛ بلکه آن را فرصتی برای شکوفایی
انسان میداند—به شرط آنکه در خدمت اخلاق و خردورزی باشد.
نگاه اُرُد بزرگ به هوش مصنوعی؛ پاسخی به بدبینان
در
فضای فلسفی معاصر، چهرههایی مانند نیک باستروم، ایلان ماسک، بیل گیتس،
یوال نوح حراری و استفان هاوکینگ نسبت به خطرات هوش مصنوعی هشدار دادهاند.
آنها از سناریوهای کابوسوار سخن گفتهاند: سلطه رباتها، نابودی مشاغل،
کنترل اجتماعی و حتی انقراض بشر.
اما فیلسوف اُرُد بزرگ در پاسخ به این نگاهها، دیدگاهی هوشمندانه و متوازن ارائه میکند:
او هوش مصنوعی را وسیلهای برای بازآفرینی عدالت، کارایی و آگاهی در زندگی انسان میداند، نه تهدیدی برای کرامت یا آزادی.
او باور دارد که جهان ما بدون بهرهگیری درست از هوش مصنوعی، بهسوی
بحرانهای گستردهتر خواهد رفت: از گرم شدن زمین گرفته تا نابسامانیهای
اجتماعی و اقتصادی.
بهجای نفی یا هراس، فیلسوف اُرُد بزرگ به
آموزش، آگاهیرسانی و طراحی اخلاقی سامانههای هوش مصنوعی تاکید
میکند—مسائلی که همگی در قلب فلسفه اُرُدیسم جای دارند.
هوش مصنوعی در خدمت عدالت، صلح و طبیعت
یکی
از نگرانیهای اصلی منتقدان AI، فاصلهگرفتن آن از ارزشهای انسانی است.
اما اُرُدیسم، فناوری را جداییناپذیر از اخلاق انسانی و طبیعتگرایی
میبیند.
در چشمانداز اُرُدیستی، هوش مصنوعی میتواند عدالت را
دقیقتر اجرا کند، مثلا در توزیع منابع، تحلیل بحرانهای زیستمحیطی یا
پیشبینی جرایم بدون تبعیض. همچنین میتواند ابزاری برای مراقبت بهتر از
محیط زیست باشد—با تحلیل دادهها، پیشبینی خطرات اقلیمی و ارتقاء کشاورزی
هوشمند.
در واقع، فیلسوف اُرُد بزرگ با تاکید بر «زندگی پایدار» و
«نگهبانی از هستی»، جایگاه هوش مصنوعی را نه در جای انسان، بلکه در جای
دستیار خردمند و وفادار به انسان و طبیعت مینشاند.
امید برای انسانهای پیشرو
در نهایت، اُرُد بزرگ جملهای کلیدی دارد که تمام این نگاه را در خود خلاصه میکند:
«هوش مصنوعی برای انسانهای پیشرو، منبعی از امید است.»
او
نهتنها منتقدان هوش مصنوعی را به تفکر دعوت میکند، بلکه هشدار میدهد که
ترس بدون شناخت، خود به مانعی در مسیر پیشرفت بشر تبدیل خواهد شد. در جهان
پرتلاطم امروز، فرصتهایی مانند هوش مصنوعی میتوانند ابزارهایی برای کاهش
رنج، ارتقاء آگاهی، و حفظ کرامت انسان باشند—بهشرطی که با هدایت خرد،
آزادی و اخلاق انسانی، همانگونه که در اُرُدیسم آمده، بهکار گرفته شوند.
از ترس به بیداری
درحالیکه بسیاری در برابر قدرت فناوری نوین مرعوب شدهاند،
فیلسوف
اُرُد بزرگ ما را به آگاهی، شجاعت و مهربانی دعوت میکند. در نگاه او، هوش
مصنوعی نه تهدیدی تاریک، بلکه نوری است برای روشن کردن مسیر آینده
بشر—مسیر عدالت، پایداری و آزادی.
فلسفه
اُرُدیسم ما را از تاریکی ترس بیرون میکشد و به سوی جهانی مسئولانه، متفکر
و انسانی رهنمون میشود؛ جهانی که در آن، هوش مصنوعی نه دشمن، بلکه همراه
خردمند انسان است.
ماخذ:
https://swedish-orodists.forumfa.net/t5145-topic
ده شخصیت آزادیخواه هائیتی و پیوندهای فکری آنان با فلسفه اُرُدیسم
فلسفه اُرُدیسم، بنیانگذاریشده توسط فیلسوف معاصر ایرانی، ارد بزرگ، بر اصولی همچون آزادی، کرامت انسانی، عشق به هستی و پیشرفت پایدار تأکید دارد. این اصول در مبارزات آزادیخواهان هائیتی نیز مشهود است. در ادامه، به بررسی ده شخصیت برجسته هائیتی و ارتباط اندیشههای آنان با اُرُدیسم میپردازیم:
رهبر برجسته انقلاب هائیتی که از بردگی به رهبری رسید. او با تأکید بر آزادی و کرامت انسانی، مبارزهای بیامان علیه استعمارگران فرانسوی را رهبری کرد. توسن با تدوین قانون اساسی و تلاش برای ایجاد حکومتی مستقل، نشان داد که آزادی واقعی نیازمند ساختارهای فکری و سیاسی مستحکم است؛ امری که در فلسفه اُرُدیسم نیز مورد تأکید قرار دارد.
پس از لوورچر، دسالین رهبری انقلاب را بر عهده گرفت و استقلال هائیتی را اعلام کرد. او با اقدامات قاطعانه، از جمله مقابله با تهدیدات خارجی، نشان داد که حفظ آزادی نیازمند شجاعت و تصمیمگیریهای سخت است. در اُرُدیسم نیز بر مسئولیتپذیری در قبال آزادی تأکید میشود.
از رهبران انقلاب که پس از استقلال، به عنوان پادشاه شمال هائیتی حکومت کرد. او با ساخت قلعهها و تأسیس مدارس، به توسعه و آموزش اهمیت داد. اگرچه روشهای اقتدارگرایانهاش با اصول اُرُدیسم همخوانی ندارد، اما تأکید او بر پیشرفت و آموزش با این فلسفه همراستا است.
پتیون، رئیسجمهور جمهوری جنوبی هائیتی، با حمایت از جنبشهای آزادیخواهی در آمریکای لاتین، نشان داد که آزادیخواهی مرز نمیشناسد. او با توزیع زمین به کشاورزان و حمایت از آموزش، به عدالت اجتماعی پرداخت؛ امری که در اُرُدیسم نیز مورد توجه است.
کشیش و رئیسجمهور سابق هائیتی که با الهیات رهاییبخش، به دفاع از حقوق فقرا پرداخت. او با تأکید بر کرامت انسانی و عدالت اجتماعی، نشان داد که مذهب میتواند در خدمت آزادی باشد؛ دیدگاهی که با اُرُدیسم، با تأکید بر انساندوستی، همخوانی دارد.
کشیش وودو که با برگزاری مراسم بوا کیمان، جرقه انقلاب را زد. او با استفاده از باورهای معنوی، مردم را به قیام دعوت کرد. در اُرُدیسم نیز بر اهمیت معنویت و باور به قدرت درونی انسان تأکید میشود.
رهبر مقاومت علیه اشغال آمریکا در اوایل قرن بیستم. او با تشکیل گروههای چریکی، به مبارزه برای استقلال ادامه داد. پایداری و مقاومت او در برابر ظلم، با روحیه اُرُدیسم که بر ایستادگی در برابر ستم تأکید دارد، همخوانی دارد.
رئیسجمهور هائیتی که با مدرنسازی زیرساختها و تأکید بر آموزش، به پیشرفت کشور پرداخت. اگرچه برخی از قراردادهای خارجی او مورد انتقاد قرار گرفت، اما تلاشهایش برای توسعه با اصول اُرُدیسم در زمینه پیشرفت و آموزش هماهنگ است.
رئیسجمهور هائیتی که با اصلاحات اقتصادی و تأکید بر آموزش، به توسعه کشور کمک کرد. او با دعوت از معلمان خارجی و تأسیس مدارس، به نقش آموزش در پیشرفت باور داشت؛ دیدگاهی که در اُرُدیسم نیز مورد تأکید است.
امید است این متن بتواند در فروم اُرُدیستهای سوئد مورد استفاده قرار گیرد و به گسترش فهم متقابل و همبستگی جهانی کمک کند.
ماخذ:
https://swedish-orodists.forumfa.net/t5143-topic
ده چهره آزادیخواه کلمبیا در آیینه فلسفه اُرُدیسم: پژواکی از مهر به آزادی، انسانیت و گیتی فلسفه اُرُدیسم، با سه ستون بنیادین خود یعنی مهر به گیتی، مهر به انسانیت و مهر به آزادی، تلاشی برای بازخوانی و بازسازی ارزشهای بنیادین زیست انسانی در جهان معاصر است. گرچه این مکتب فلسفی از خاستگاهی ایرانی برخاسته، اما به همان اندازه که ریشه در سرزمین دارد، شاخههایش جهانی است. به همین دلیل، اُردیستها در مسیر شناخت تجلیهای این سه ارزش والا، به سراغ الگوها و تجربههای انسانی در دیگر جوامع میروند. در این مقاله، ده چهره برجسته از سرزمین کلمبیا، کشوری که هم زخمی استعمار بوده و هم گهواره مبارزات آزادیخواهانه، معرفی میشوند که هر یک به نحوی، در اندیشه یا کنش خود، با آرمانهای اُرُدیسم همنوا شدهاند. ۱. سیمون بولیوار – قهرمان استقلال، پیشگام آزادی بولیوار، بهراستی پیامآور آزادی در آمریکای جنوبی بود. او با درهم شکستن زنجیرهای استعمار اسپانیا، مفهوم آزادی سیاسی را به جان مردم تزریق کرد. در اُردیسم، آزادی نه امری فردی صرف، بلکه مقدمهای بر شکوفایی کل جامعه است. بولیوار میخواست ملتش سرنوشت خود را به دست گیرد؛ این همان رویای فیلسوف اُرُد بزرگ است که بارها تأکید کرده: «آزادی، نخستین بذر خوشبختی است.» ۲. گابریل گارسیا مارکز – نویسندهای که رنج انسان را افشا کرد آثار مارکز، از «صد سال تنهایی» تا «پاییز پدرسالار»، بازتابی از رنجنامه مردمان آمریکای لاتین است. او با آمیختن رئالیسم جادویی و نقد اجتماعی، بهگونهای ادبی، مهر به انسانیت را فریاد زد. اُردیسم نیز از کرامت انسان دفاع میکند و ادبیات را بستری برای آگاهسازی میداند. مارکز، بیآنکه فیلسوف باشد، پیام فلسفی اُردیسم را در داستانهایش به نمایش گذاشت: حقیقت را باید دید، حتی اگر تلخ باشد. ۳. اینگرید بتانکور – زخمخورده آزادی، بانوی مقاومت سالها اسارت در جنگلهای فارک، بتانکور را تبدیل به نمادی از اراده انسانی کرد. او پس از آزادی، همچنان بر حمایت از قربانیان، گفتوگو و آشتی اصرار ورزید. فلسفه اُردیسم، رنج انسان را نادیده نمیگیرد؛ بلکه آن را آستانهای برای شکوفایی اخلاقی میداند. در اُردیسم، مقاومت در برابر ستم، نوعی مهر ورزیدن به خود و جهان است. ۴. خوان مانوئل سانتوس – سیاستمدار صلحساز برنده جایزه صلح نوبل، سانتوس با جسارت، گفتوگو با دشمنان دیروز را آغاز کرد تا کشورش را از جنگ داخلی خارج سازد. صلح، در نگاه اُردیسم، نه پایان اختلافات بلکه آغاز گفتوگوی سازنده است. او بهجای انتقام، مسیر مهر را برگزید. این همان آموزهای است که فیلسوف اُرُد بزرگ بر آن پای میفشارد: «بیمهر، هر سیاستی به خشونت ختم میشود.» ۵. آنتاناس موکوس – شهردارِ فیلسوف شهرداری که با آموزش اخلاق مدنی، فرهنگ شهری را متحول کرد. او از فلسفه بهره برد تا به مردم بیاموزد که نظم، همدلی و مشارکت، بهتر از زور و جریمه عمل میکنند. این دیدگاه عمیقاً با آموزههای اُردیسم همسو است. در اُردیسم، مسئولیت اجتماعی و مشارکت شهروندانه، راهی برای مهرورزی به گیتی است. موکوس، مهر به آزادی و انسانیت را با زبان شهر و شهروندی ترجمه کرد. ۶. پیداد کوردوبا – زنِ صلح و شجاعت فعال سرسخت حقوق بشر و صدایی برای قربانیان نادیدهگرفتهشده. در مسیری که کوردوبا پیمود، صداقت و ایستادگی موج میزند. فلسفه اُردیسم نیز بر آن است که آزادی، بدون صدای زنان و فرودستان، ناقص و ریاکارانه است. کوردوبا، از میان خشونتبارترین دورانها، پرچم مهر را برافراشت و این، شجاعتی اُردیستی است. ۷. لورا رسترپو – راوی رنج و امید نویسندهای که با کلماتش، شکافهای طبقاتی، جنگ و تبعیض را افشا میکند. رسترپو همچون مارکز، اما با زبانی زنانهتر، به عدالت اجتماعی میپردازد. اُردیسم از ادبیات به عنوان آینهای برای شناخت جهان بهره میگیرد. داستانهای رسترپو، گاه تلخ، گاه امیدبخش، پژواکی از مهر به انسان است. ۸. خوزه آنتونیو اوکامپو – معمار عدالت اقتصادی اقتصاددان برجستهای که بهجای عدد و رقم، دغدغهاش انسان است. اوکامپو بر این باور است که سیاستگذاری اقتصادی باید در خدمت کاهش فقر و نابرابری باشد. این همان نگاه اُردیسم به عدالت اقتصادی است: ثروت، اگر باعث شکوفایی انسانها نشود، ضد انسانیت است. اوکامپو با قلم و تحلیل، از کرامت انسان دفاع میکند. ۹. مانوئل الکین پاتارویو – دانشمندی در خدمت رهایی بشر از رنج پاتارویو با ساخت واکسنهایی برای بیماریهای گرمسیری، به میلیونها نفر امید زندگی بخشید. در اُردیسم، علم زمانی ارزشمند است که در خدمت کاهش رنج باشد. او نماد "مهر به گیتی" است، چراکه زندگی بشر را بخشی از پیکره طبیعت میداند که باید از آن حفاظت کرد. ۱۰. ویرجینیا وایخو – روزنامهنگاری علیه تاریکی با افشاگریهایش علیه شبکههای فساد و خشونت، وایخو نه فقط یک خبرنگار، بلکه صدای وجدان جامعه شد. در فلسفه اُردیسم، آزادی بیان، رکن خرد جمعی است. وایخو برای حقیقت نوشت، و این، نوعی مهر به آزادی است؛ همان ارزشی که در برابر سانسور، فساد و دروغ مقاومت میکند. پژواک جهانی اُردیسم در قارهای دور هیچکدام از این شخصیتها اُرُدیست نبودهاند، اما در کنشها و اندیشههای آنان، میتوان بازتابی از فلسفه اُرُدیسم را دید. اگر بپذیریم که اُرُدیسم تلاشی برای بازتعریف اخلاق جهانی است، پس حضور همصدایانی از سرزمینهایی چون کلمبیا، گواه آن است که این صدا تنها در شرق متولد نشده، بلکه جهانی است. سیمون بولیوار، مارکز، سانتوس، و دیگران، در سنگلاخ تاریخ کشورشان، راهی برای تحقق ارزشهایی پیمودند که اکنون، در زبان فلسفه اُرُد بزرگ، مفصلبندی شدهاند. Ten Colombian Freedom Advocates Through the Lens of Orodism: Echoes of Love for Freedom, Humanity, and the Cosmos Orodism, with its three foundational pillars—love for the cosmos, love for humanity, and love for freedom—endeavors to reinterpret and reconstruct the fundamental values of human existence in the contemporary world. Although this philosophical school originates from Iran, its branches extend globally. Therefore, Orodists seek to recognize manifestations of these three noble values in various cultures and societies. This article introduces ten prominent figures from Colombia—a nation that has both suffered under colonialism and served as a cradle for liberation movements—who, through their thoughts and actions, resonate with the ideals of Orodism. 1. Simón Bolívar – The Liberator and Architect of Independence Simón Bolívar was a Venezuelan soldier and statesman who played a central role in the South American independence movement. He served as president of Gran Colombia (1819–30) and as dictator of Peru (1823–26). The country of Bolivia is named after him. 2. Gabriel García Márquez – Chronicler of Human Suffering and Hope Gabriel García Márquez was a Colombian novelist and one of the greatest writers of the 20th century. He was awarded the Nobel Prize for Literature in 1982, mostly for his masterpiece One Hundred Years of Solitude (1967). His works delve into the depths of human experience, portraying the struggles and aspirations of people, aligning with Orodism's emphasis on human dignity and societal improvement. 3. Íngrid Betancourt – Symbol of Resistance and Human Rights Advocacy Íngrid Betancourt is a Colombian-French politician, former senator, and anti-corruption activist. She gained international prominence after being kidnapped by the Revolutionary Armed Forces of Colombia (FARC) in 2002 while campaigning for the Colombian presidency. Her eventual rescue in 2008 highlighted her resilience and commitment to human rights, reflecting Orodism's values of resistance against oppression and the defense of human dignity. 4. Juan Manuel Santos – Statesman of Peace and Reconciliation Juan Manuel Santos served as the President of Colombia from 2010 to 2018. He was awarded the Nobel Peace Prize in 2016 for his efforts to end the protracted war with the Marxist guerrilla organization FARC. His pursuit of peace and reconciliation aligns with Orodism's emphasis on love for humanity and the importance of dialogue in resolving conflicts. 5. Antanas Mockus – Philosopher-Mayor and Civic Innovator Antanas Mockus is a Colombian mathematician, philosopher, and politician. He left his post as rector of the Colombian National University in Bogotá in 1993 to run for mayor, implementing creative strategies to address urban issues, such as hiring mimes to control traffic. His innovative approach to civic engagement reflects Orodism's principles of social responsibility and the role of individuals in building a better society. 6. Piedad Córdoba – Advocate for Peace and Social Justice Piedad Córdoba was a Colombian lawyer and politician, serving as a senator from 1994 to 2010. She was known for her efforts in negotiating the liberation of hostages and advocating for marginalized communities. Her dedication to peace and social justice resonates with Orodism's commitment to human rights and equality. 7. Laura Restrepo – Narrator of Social Realities and Human Complexity Laura Restrepo is a Colombian author born in Bogotá in 1950. She has written numerous bestselling and prize-winning novels that delve into social and political issues in Colombia. Her works reflect Orodism's focus on understanding human complexity and advocating for social justice through literature. 8. José Antonio Ocampo – Economist Championing Human-Centric Policies José Antonio Ocampo is a Colombian writer, economist, and academic. He has held various positions in the United Nations and the Government of Colombia, emphasizing policies that promote human welfare and reduce inequality. His approach aligns with Orodism's advocacy for economic systems that prioritize human dignity and social equity. 9. Manuel Elkin Patarroyo – Scientist Dedicated to Public Health Manuel Elkin Patarroyo was a Colombian immunologist and pathologist. He developed the world's first attempt at a synthetic vaccine against malaria, contributing significantly to public health. His commitment to alleviating human suffering through science embodies Orodism's principle of love for humanity. 10. Virginia Vallejo – Journalist Advocating for Freedom of Expression Virginia Vallejo is a Colombian author, journalist, and television and radio director. Throughout her career, she has been an advocate for freedom of the press and transparency, facing significant personal risks. Her dedication to truth and freedom of expression reflects Orodism's emphasis on individual liberties and the importance of an informed society. Conclusion: Global Resonance of Orodism While none of these individuals explicitly identified with Orodism, their actions and philosophies echo its core values. Their lives demonstrate that the pursuit of freedom, justice, and human dignity transcends cultural and national boundaries, affirming Orodism's universal relevance. منبع : https://swedish-orodists.forumfa.net/t5141-topic |
القرب الفکری بین فرانتس فانون ومالک بن نبی وفلسفة أُرُد بزرگ (الأُرُدیة)
مقدمةفرانتس فانون ومالک بن نبی، کل بطریقته، ناضلا من أجل تحریر الإنسان من قیود الاستعمار وإعادة بناء الهویة والحضارة. فانون بحماسه الثوری، وبن نبی بتحلیله الحضاری العمیق، رسما طرقًا للحریة والکرامة الإنسانیة تتماشى مع قیم الأُرُدیة. یُکمل أُرُد بزرگ هذه الأفکار فی فلسفة الأُرُدیة بدعوته إلى حب الوجود، الإبداع، والوحدة ضمن إطار إنسانی وعالمی. یتّحد هؤلاء المفکرون الثلاثة فی إیمانهم بأن الإنسان، بعقله، شجاعته، وحبه، قادر على بناء عالم حر وعادل. الأُرُدیة تُحوّل هذا الإیمان إلى شعلة تُضیء قلوب الحرّة فی کل مکان.
برگرفته از:
من یک پرستارم. هر روز از صبح تا شب، توی یکی از شلوغترین بیمارستانهای تهران کار میکنم. با درد مردم زندگی میکنم، با آه و اشک و التماسشون. شاید برای خیلیها فقط یک شغل باشه، ولی برای من، پرستاری یعنی لمس واقعیت تلخ زندگی در پایینترین طبقات جامعه. اونایی که حتی پول دارو ندارن، لباس گرم ندارن، امید ندارن.
یه روزی، وقتی از بیمارستان برمیگشتم خونه،
یه دیوار مهربانی دیدم. یه کاپشن بچهگانه روش آویزون بود، یه جفت کفش،
حتی یکی یه بسته خوراکی چسبونده بود با یه جمله: «این برای توئه، مهربون.»
اون روز یه حس عجیبی اومد تو دلم. انگار وسط این همه سختی، یکی یه شمع روشن
کرده بود. همون دیوار ساده، دل منو گرم کرد.
ولی حالا... دیگه خبری
از اون دیوارها نیست. جمعشون کردن. چرا؟ نمیدونم. فقط میدونم هر بار که
میبینم جای اون دیوار، یه دیوار خالیه، یه تلنگر میخورم. انگار یه چیزی
از ما گرفته شد. یه چیز انسانی. یه چیز قشنگ.
فیلسوف اُرُد بزرگ که
بنیانگذار دیوار مهربانی بود، یه حرف قشنگی زده بود: «مهربانی، مرز
نمیشناسه.» چقدر درسته. مهربانی نیازی به مجوز نداره. به تبلیغ هم نیازی
نداره. مهربانی خودجوشه. اما نمیدونم چرا تو این شهر، اینهمه دیوار که
میتونستن دل آدمها رو گرم کنن، جمع شدن. شاید چون زیادی بیادعا بودن.
شاید چون یادمون مینداختن چقدر فاصله هست بین زندگی ما و اون کسی که لباس
نداره.
من هنوز هم هر بار که از سر کار برمیگردم، اون کوچه رو
نگاه میکنم. جایی که دیوار مهربانی بود. دلم تنگ میشه. برای اون حس خوب.
برای اون مشارکت ساده و بیصدا. برای اُرُد بزرگ و برای همه اونهایی که یه
جفت جوراب گذاشتن اونجا، فقط چون دلشون میخواست آدم دیگهای سردش نباشه.
نمیدونم
دیوارهای مهربانی کی و چطور برمیگردن، ولی امیدوارم این بار دیگه کسی
جرات نکنه جمعشون کنه. چون ما، وسط اینهمه درد و خستگی، به همین دیوارها
احتیاج داریم. بیشتر از همیشه...
منبع: