فلسفه اُرُدیسم و فیلسوف اُرُد بزرگ

☀️ وبسایتی برای دوستداران فلسفه اُرُدیسم ☀️ زیر نظر : لیلا صادق زاده

فلسفه اُرُدیسم و فیلسوف اُرُد بزرگ

☀️ وبسایتی برای دوستداران فلسفه اُرُدیسم ☀️ زیر نظر : لیلا صادق زاده

داستان کوتاه کائوچویی به قلم عرفان خسروی

Erfan Khosravi

نوشته : عرفان خسروی


داستان کوتاه کائوچویی
(هرگونه شباهت میان شخصیت‌های این داستان تخیلی با افراد حقیقی و حقوقی اتفاقی است).

بیرونی، روز، آفتاب قشنگ صبحگاهی

در خیابان ایرانشهر، حوالی غذاخوری کورش ِ کثیف، پستچی پی ِ دفتر گروه مجلات می‌گردد.
نشانی را دوباره نگاه می‌کند و می‌یابد. زنگ در را می‌زند و در با صدای ناهنجاری باز می‌شود.
پستچی سرش را داخل حیاط می‌کند: «نامه دارین، مطلب جدید برای مجله‌ها رسیده»!
آقایی با عینک کائوچویی و اخمی تُرُش به سبک مدیران اصلاح‌طلب، درحالی‌که مشغول شمردن بسته‌های لباس زیر داخل یک گونی است، بیرون می‌آید و با چشمانی حسابگر و ته‌لهجه‌ای خراسانی می‌گوید: «قاصدک هان! چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟»
پستچی یک لحظه زیر لب کلماتی نامفهوم می‌گوید و بعد سرش را بالا می‌گیرد: «نامه دارین، مطلب فرستادن».
مرد عینک‌کائوچویی که انگار حواسش جمع شمردن بسته‌های لباس زیر است، می‌گوید: «من دکترم، بیا تو».
پستچی بلند می‌گوید: «ممنون، صرف شده، می‌ذارم اینجا، می‌رم»؛ بعد زیر لب ادامه می‌دهد «دکتر نبودی عجیب بود»!
دکتر ِ عینک‌کائوچو غرولندی می‌کند و داد می‌کشد: «احسان آقا، بیا این بسته رو بردار، پس واسه‌چی دارم به خودت و زنت نون می‌دم؟». احسان مزبور که ریش بزی بوری دارد، چهار دست و پا از راهرو بیرون می‌دود، بسته را به دندان می‌گیرد و درحالی‌که دم تکان می‌دهد، آن را پیش پای دکتر می‌اندازد. دکتر چون قد کوتاهی دارد، قدغن کرده که احسان پیش او مثل آدم راه برود یا حرف بزند.

روی بسته‌ها اسم چند نویسنده دیده می‌شود: «داریوش اقبالی، مقاله علمی»، «حکیم اُرُد بزرگ، جستار جوان‌پسند»، «ایرج حسابی، برای بچه‌ها»، «دکتر روازاده، سرمقاله پزشکی»، «ناتالی پورتمن، نویسنده رمان پنجاه سایه خاکستری»، «حسن عباسی، گردشگری در زندان‌های ایران» و آخری: «صادق زیباکلام، مستندات سیاسی فیلم اژدها وارد می‌شود».
اخم دکتر وقتی اسم زیباکلام را می‌بیند، غلیظ می‌شود؛ دندان‌قروچه‌ای می‌کند و با لهجه‌ای کاملا مشهدی می‌گوید: «خایلی خُب، خِنِه‌ء خره دیگه». می‌زند زیر کیسه لباس‌ها و موبایلش را از توی قابی که به کمربندش بسته درمی‌آورد و شماره می‌گیرد. چند لحظه بعد بی‌امان شروع به صحبت می‌کند: «دکتر کُخ دِری ایطور پروپوزال مویو قصه کردی؟ خبه حالا مویُم یه مصاحبه بُکُنم با هر هشت تا مجله‌م، به همه بُگم تابستون آمده‌بودی مشهد، بعد خُجرَبه، شماره کجا رو مخواستی از آقاجان ِ مو؟ نِه خُبه؟».

چند لحظه سکوت می‌کند. باز هم سکوت. و چند لحظه دیگر. «ینی چی تو ننوشتی؟ درسته استاد مخفی مویی، ولی دیگه اینطوری نمی‌ره، حالا هم باید تخفیف بدی تو حق‌الزحمه پایان‌نامه، ازین به بعد ماهی ده تومن فقط». قطع می‌کند.
یکی از نفرات تحریریه که عربده‌کشی دکتر را شنیده، چهار دست و پا بیرون می‌آید، دم تکان می‌دهد و سلام می‌کند. دکتر شلاق را برمی‌دارد و می‌گوید: «مگه نگفتُم حق نِدرین به مو سلام کنین شما گداها؟». نفر با صدای لرزان می‌گوید: «گه خوردم ارباب، فقط این رو بگم بهتون که دشمناتون اتاق فکر تشکیل دادند، مطلب جعلی بفرستند، صبر کن اسکرین‌شات اتاق فکرشونم دارم، شاید اینام جعلی باشه». بعد هم اسکرین‌شات را نشان می‌دهد و دمش را روی کولش می‌گذارد و می‌رود. دکتر سعی می‌کند آرامش خود را بازیابد و شعری را زیر لب زمزمه می‌کند: «اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی است، عجز کباب موجب طغیان آتش است».

درونی، شب، زیر پشه‌بند

دکتر درحالی طاق‌باز خوابیده که عینک کائوچویی هنوز روی چشمش است و قله شکمش مثل گنبدی مُستوی، نیم‌گز بالاتر از نوک دماغش ایستاده. توئیت می‌کند: «چقدر باید بابت این مجلات از همه فوش بخورم؟ تخریب تا کجا؟» بعد گوگل را باز می‌کند، کلمات تخریب و خراب را در دیوان شعرای گمنام جستجو می‌کند و بعد بیتی را که سخت‌تر به‌نظر می‌رسد اضافه می‌کند: «چرخ خورشید جلالی ایمن از تغییر هدم/ سد یاجوج بلایی فارغ از تخریب دک». بعد هم پیامکی برای آن یکی احسان میفرستد: «اون مطالب دکتر زیباکلام و آقای داریوش اقبالی جعلی بودند، بقیه را کار کنید. راستی اگر از استیون هاوکینگ، استیون واینبرگ، استیون اسپیلبرگ و بقیه هم چیزی به دستتان رسید، کار نکنید، شنیدم این اسم‌ها جعلی است. مراقب باشید قبل از نظارت هیچکس صفحات را نبیند. جلد شماره بعد هم عکس جمشید مشایخی در حال احتضار باشد، تیتر بزنید: #داستان_کوتاه_یک_کلمه‌ای #شایعات».


منبع :

یوتیوب :

https://twitter.com/Erfkhosravi/status/1053295742092300288

فیسبوک

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=10218135766571538&id=1409468316


عرفان خسروی، Erfan Khosravi، داریوش اقبالی، حکیم اُرُد بزرگ، ایرج حسابی، ناتالی پورتمن، صادق زیباکلام، استیون هاوکینگ، استیون واینبرگ، استیون اسپیلبرگ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد