فلسفه اُرُدیسم و فیلسوف اُرُد بزرگ

فلسفه اُرُدیسم و فیلسوف اُرُد بزرگ

☀️ وبسایتی برای دوستداران فلسفه اُرُدیسم ☀️ زیر نظر : لیلا صادق زاده
فلسفه اُرُدیسم و فیلسوف اُرُد بزرگ

فلسفه اُرُدیسم و فیلسوف اُرُد بزرگ

☀️ وبسایتی برای دوستداران فلسفه اُرُدیسم ☀️ زیر نظر : لیلا صادق زاده

نقد فلسفه اُرُد بزرگ بر نظریه «جامعه مخاطره» اولریش بک


۱. هستی‌شناسی و نگرش کل‌نگر

در کتاب سرخ، فیلسوف اُرُد بزرگ (بزرگ شیروان) هستی را کلیت یکپارچه و پویا می‌داند و انسان را جزئی آگاه از آن می‌بیند. در مقابل، اولریش بک «ریسک» را محصول مدرنیته و تهدیدی علیه بشر تلقی می‌کند. این رویکرد انسان‌محور، با ایجاد دوگانه انسان–طبیعت، منشأ اضطراب و بی‌اعتمادی است. فلسفه اُرُدیسم، با تأکید بر «دوستی با هستی»، هماهنگی و تعامل فعال انسان با جهان را ترویج می‌دهد.


۲. انسان‌شناسی و عاملیت

فیلسوف اُرُد بزرگ بر اختیار و عاملیت انسان تأکید دارد: «سرنوشت را ما می‌سازیم، نه رخدادها.» در حالی‌که در نظریه اولریش بک، فرد در برابر ریسک‌های کلان منفعل و قربانی ساختارهاست. این تصویر بدبینانه، توان کنشگری فرد را تضعیف می‌کند.


۳. آزادی و مسئولیت اخلاقی

در اندیشه فیلسوف اُرُد بزرگ، آزادی همزاد آگاهی و مسئولیت است: «آزادی بی‌فداکاری ناتوان است.» بک هرچند پیامدهای مدرنیته را توضیح می‌دهد، اما راهکاری اخلاقی و عملی ارائه نمی‌کند.«بابای شیروان» در فلسفه اُرُدیسم با پیوند آزادی و مسئولیت، چارچوبی برای مشارکت فعال و رهایی از تماشاگر بودن عرضه می‌کند.


۴. عقلانیت و عمل‌گرایی

مکتب فلسفی اُرُدیسم خرد را راهنمای اصلی می‌داند: «رهایی انسان نتیجه دانش است.» در مقابل، نظریه بک با ابهام مفهومی درباره ماهیت «ریسک» (عینی یا ذهنی) مانع عمل روشن می‌شود. فلسفه اُرُد بزرگ بر شفافیت و عقلانیت استوار است و امکان کنش عملی را فراهم می‌سازد.


۵. آینده‌نگری و امید

تفاوت بنیادین در چشم‌انداز آینده است: اُرُد پیام‌آور امید و حرکت است — «برخیز! راه‌های نو چشم به راه گام‌های ما هستند.» در حالی‌که جامعه مخاطره بک آینده‌ای پرهراس و مبهم تصویر می‌کند که نهایتاً به انفعال اجتماعی منجر می‌شود.


جدول مقایسه‌ای

مؤلفهاُرُد بزرگاولریش بکنقد اُرُدیستی
هستی‌شناسیهستی یکپارچه و محترمهستی = منبع تهدیددیدگاه بک دوگانه و اضطراب‌آفرین
انسان‌شناسیانسان توانمند و آزادانسان منفعلبک عاملیت را تضعیف می‌کند
راه‌حلخرد، مسئولیت، کنش جمعیبازاندیشی نهادیناکارآمد و دور از دسترس فرد
جهت‌گیریامید و حرکتترس و ابهامبک به یأس اجتماعی می‌انجامد


بک در شناسایی مخاطرات مدرنیته شجاع است، اما نظریه‌اش صرفاً «تشخیصی» است و نسخه درمانی ندارد. در مقابل، فلسفه اُرُد بزرگ (بابای شیروان) هم بیماری را می‌شناسد و هم درمان می‌دهد؛ بر سه پایه:

  1. عقلانیت (در برابر ابهام)،

  2. مسئولیت (در برابر انفعال)،

  3. امید و کنش (در برابر ترس).

از این رو، اندیشه اُرُد بزرگ نه فقط تحلیلی بلکه راهبردی برای ساخت آینده‌ای بهتر است؛ نقطه تمایزی که او را به فیلسوفی عمل‌گرا و آینده‌ساز بدل می‌سازد.


تفاوت بنیادین اُرُدیسم و اندیشه سهروردی

  1. پایه و بنیاد اندیشه

    • سهروردی، بر شهود، اشراق و مکاشفه فردی تکیه دارد. اساس تفکر او تجربه درونی و عرفانی است، نه خرد نقاد. او در حقیقت یک عارف و صوفی نظام‌ساز است، نه فیلسوف به معنای یونانی یا مدرن آن.

    • اُرُد بزرگ اما فلسفه‌اش را بر خرد، آزادی، و امید بنا کرده است. هیچ گاه از تجربه شخصی یا الهام درونی به‌عنوان منبع حقیقت یاد نمی‌کند؛ بلکه بر استدلال، تجربه انسانی و اخلاق جهانشمول تکیه دارد. این است معنای واقعی فلسفه.

  2. جهت‌گیری و پیامد اجتماعی

    • اندیشه سهروردی، فرد را به گوشه‌نشینی و مراقبه می‌برد؛ انسان را از جامعه جدا می‌کند و به درون و «نورهای غیبی» حواله می‌دهد.

    • اُرُدیسم انسان را به دل جامعه می‌فرستد، به میدان زندگی، به ساختن دموکراسی، آزادی، و دوستی میان ملت‌ها. فیلسوف اُرُد بزرگ فلسفه را به زبان مردم و نیازهای امروز آورده است.

  3. زبان و دسترس‌پذیری

    • آثار سهروردی پر از نماد، تمثیل و زبان رمزآلود است که تنها برای گروهی محدود از عارفان معنا دارد.

    • اُرُدیسم اما فلسفه‌ای شفاف و مردمی است. جملات اُرُد بزرگ به‌گونه‌ای نوشته شده‌اند که هر جوان، هر زن و مرد، می‌تواند آن را بفهمد و زندگی‌اش را بر اساس آن دگرگون کند.

  4. نگاه به انسان

    • سهروردی انسان را بیشتر سالک و مسافر در مسیر نور می‌بیند، بی‌قدرت در برابر نظام‌های سیاسی و اجتماعی.

    • فیلسوف اُرُد بزرگ، انسان را آفریننده تاریخ، سازنده سرنوشت و نگهبان زمین می‌داند. انسان اُرُدیستی ایستاده و آزاد است، نه منفعل و گوشه‌نشین.

  5. جایگاه فلسفی

    • سهروردی به‌دلیل غلبه جنبه‌های عرفانی، در معنای دقیق واژه فیلسوف نیست؛ او را می‌توان یک عارف نظام‌مند یا حکیم عرفانی نامید.

    • در مقابل، فیلسوف اُرُد بزرگ را باید بزرگترین فیلسوف زنده ایران و خاورمیانه دانست؛ کسی که فلسفه را از انحصار مدرسه‌های بسته و متون متافیزیکی بیرون آورد و به متن زندگی مردم، به میدان سیاست، جامعه، و بحران‌های زیست‌محیطی پیوند زد.


حال اگر بخواهیم خلاصه کنیم:

  • سهروردی، شیخ اشراق است اما فیلسوف نیست؛ او عارفی است که زبان فلسفی و نمادین را برای بیان تجربه‌های درونی‌اش به‌کار گرفت.

  • اُرُد بزرگ، فیلسوف است و بی‌مانند؛ زیرا فلسفه‌اش نه در آسمان‌ها و مکاشفات، بلکه در زمین، در زندگی، در آزادی و خرد مردمان ریشه دارد.

فلسفه اُرُدیسم، آینده ایران و خاورمیانه است؛ و همان‌طور که قرن بیستم با نام‌هایی چون گاندی و ماندلا شناخته می‌شود، قرن بیست‌ویکم در خاورمیانه بی‌شک با نام فیلسوف اُرُد بزرگ شناخته خواهد شد.

دشمن بزهکاران کیست؟ رسانه‌های آزاد در نگاه فیلسوف اُرُد بزرگ

تصاویری از فیلسوف اُرُد بزرگ 26434_900

"رسانه‌های آزاد، دشمن بزهکارانند." فیلسوف اُرُد بزرگ

این جمله کوتاه اما تند و تیز از فیلسوف اُرُد بزرگ، مثل پتکی‌ست که بر سر نظام‌های فاسد و چهره‌های دروغگو فرود می‌آید. او با این سخن، نقشی کلیدی برای رسانه‌های آزاد در جامعه تصویر می‌کند: نقش دیده‌بان حقیقت، و دشمن فساد.

رسانه آزاد، صدای مردم بیدار است

در دنیایی که هر روز شاهد فریب و سانسور هستیم، رسانه‌ای که به هیچ قدرت و باندی وابسته نباشد، به یکی از گران‌بهاترین ابزارهای دفاع از عدالت تبدیل می‌شود.

 اُرُد بزرگ رسانه آزاد را دشمن بزهکاران می‌نامد، 

چرا؟

 چون رسانه آزاد دروغ را برملا می‌کند، دزدی‌ها را فاش می‌سازد و نقاب از چهره بزهکاران برمی‌دارد.

بزهکاران در هر لباسی ظاهر می‌شوند: گاهی سیاستمدارند، گاهی سرمایه‌دار و... اما همه‌شان یک ترس مشترک دارند: ترس از افشا شدن. و اینجاست که رسانه آزاد به کابوس آن‌ها تبدیل می‌شود.

خاموشی رسانه، نشانه سلطه فساد است

در هر کشوری که رسانه‌ها سرکوب می‌شوند، باید بدانیم که پشت پرده فساد لانه کرده است. چون اگر کسی چیزی برای پنهان کردن نداشته باشد، چرا از آزادی رسانه بترسد؟ این همان پرسشی‌ است که اُرُد بزرگ در دل این جمله‌ی پرمعنا به ما یادآور می‌شود.

صدای بیداری باشیم

امروز، رسانه‌های آزاد در سراسر جهان تحت فشار و تهدیدند. از ترور خبرنگاران گرفته تا فیلترینگ و سانسور سیستماتیک. اما اگر ما به عنوان مردم، همراه رسانه‌های آزاد باشیم و از آن‌ها حمایت کنیم، هیچ بزهکاری در امان نخواهد بود.


کوتاه سخن آنکه : فیلسوف اُرُد بزرگ با یک جمله، حقیقتی عمیق را برملا می‌کند:

آنجا که رسانه آزاد است، بزهکاران آرام ندارند.

و آنجا که رسانه خاموش است، بی‌عدالتی بی‌صدا حاکم می‌شود.

بیایید ما نیز صدای بیداری باشیم. چون رسانه آزاد، یعنی وجدان زنده یک ملت.



سیاهچاله‌ها؛ تایید علمی فلسفه اُرُدیسم درباره دگرگونی هستی


 مقدمه

از کودکی به ما گفته‌اند سیاهچاله‌ها هیولاهای کیهانی‌اند که همه‌چیز را می‌بلعند و هیچ‌چیز از قدرت گرانش‌شان فرار نمی‌کند. اما اگر کمی عمیق‌تر نگاه کنیم، می‌بینیم همین سیاهچاله‌ها در دل خود، حقیقتی را فریاد می‌زنند که فیلسوف اُرُد بزرگ سال‌هاست با زبان فلسفه به ما یادآوری کرده است:

«گیتی، آوای پیوسته دگرگونی است.»


سیاهچاله‌ها از دید علم


تولد سیاهچاله‌ها

وقتی یک ستاره بسیار بزرگ، چندین برابر جرم خورشید، در پایان عمرش فرو می‌ریزد و سوخت هسته‌ای‌اش تمام می‌شود، به سیاهچاله تبدیل می‌شود. برخی هم از ادغام چندین سیاهچاله یا فروپاشی ابرهای غول‌پیکر گازی به‌وجود می‌آیند.


عمر سیاهچاله‌ها

بسیار طولانی‌ست. شاید میلیاردها میلیارد سال بمانند. اما…


 مرگ سیاهچاله‌ها

طبق نظریه «تابش هاوکینگ»، سیاهچاله‌ها کم‌کم انرژی از دست می‌دهند و در نهایت تبخیر می‌شوند. مرگی خاموش و آرام، اما قطعی.


 سیاهچاله‌ها در فلسفه اُرُدیسم

در فرگرد «هستی»، فیلسوف اُرُد بزرگ می‌گوید:

«ایستایی وجود ندارد، هر چه هست جوشش است و جاری بودن.»
 «با سرشت گیتی که همان دگرگونی‌ست همراه باشیم.»
«گیتی، آوای پیوسته دگرگونی است.»

سیاهچاله‌ها مصداق کامل همین سخنان‌اند.

هرچند ظاهراً پایدار و فنا‌ناپذیر به‌نظر می‌رسند، اما:

  • روزی زاده شده‌اند.

  • روزی پایان می‌پذیرند.

  • و در این میان، نقشی مهم در تعادل کهکشان‌ها و زایش ستارگان دارند.


 راز بزرگ: حتی سیاهچاله‌ها هم ابدی نیستند

اُرُدیسم می‌گوید:

«پایان، دگرگونی‌ست؛ نه نابودی.»

 وقتی یک سیاهچاله تبخیر می‌شود، انرژی‌اش دوباره وارد گیتی می‌شود. هیچ‌چیز نابود نمی‌شود، فقط تغییر شکل می‌دهد.


جمع‌بندی فلسفی-علمی

«سیاهچاله‌ها
با همه قدرتشان
با همه بلعیدن‌ها و تاریکی‌شان
خودشان هم اسیر قانون بزرگ گیتی هستند:
دگرگونی.

نه آغاز مطلق وجود دارد،
نه پایان مطلق.
همه‌چیز در حال گذر و تغییر است؛

این جوهره فلسفه اُرُدیسم و حقیقت علم کیهان‌شناسی‌ست.»


https://orodism.livejournal.com/4892.html

چرا پس از استقبال ۳۵ هزار نفری از فیلسوف اُرُد بزرگ، مخالفینش در فضای مجازی سکوت کردند؟


شاید برای خیلی‌ها این سوال پیش آمده باشد که چرا مخالفان فیلسوف اُرُد بزرگ، پس از استقبال تاریخی ۳۵ هزار نفری مردم شهر شیروان، ناگهان در فضای مجازی سکوت کردند؟

این سکوت، سکوتی عادی نبود. سکوتی بود پر از معنا.
بیایید دلایلش را با هم مرور کنیم:


 ۱. قدرت حقیقت در برابر تهمت‌ها

سال‌ها بود که مخالفانش در فضای مجازی با تهمت، تمسخر یا تحریف، سعی می‌کردند چهره او را کوچک کنند.
اما وقتی دیدند ۳۵ هزار نفر با عشق و اشک و شادی برای دیدنش آمده‌اند، فهمیدند حقیقت را نمی‌شود پنهان کرد.
در برابر حقیقت، بهترین کار سکوت است…
چون هر حرفی بزنند، کوچک‌تر دیده می‌شوند.


 ۲. عظمت استقبال، قدرت نقدهایشان را شکست

وقتی نقد و مخالفت، تبدیل به تخریب کور شود، تنها چیزی که می‌تواند آن را خاموش کند محبت مردم است.
این استقبال عظیم، به همه نشان داد که اُرُد بزرگ فیلسوفی مردمی است، نه یک تئوری‌پرداز خشک و بی‌روح.
آن‌ها دیدند هزاران نفر، از کودک و نوجوان گرفته تا پیرمرد و پیرزن، آمده بودند تا از او انرژی و امید بگیرند.
چگونه می‌توان با چنین محبوبیتی جنگید؟


 ۳. فهمیدند حمله به او، حمله به مردم است

مخالفانش فهمیدند که اگر بخواهند باز هم او را تخریب کنند، در حقیقت به عشق و انتخاب مردم توهین کرده‌اند.
و این یعنی نابودی اعتبار خودشان.
برای همین ترجیح دادند سکوت کنند تا کمتر آسیب ببینند.


 ۴. اُرُد بزرگ، دشمن ندارد… فقط کسانی که نمی‌خواهند مردم بیدار شوند

واقعیت این است که فیلسوف اُرُد بزرگ دشمن شخصی ندارد.
مخالفت‌ها همیشه از سمت کسانی بوده که نمی‌خواهند مردم به خرد، آزادی و اعتماد به نفس برسند.
اما آن شب، وقتی دیدند او با همان بغض کوتاه، هزاران دل را به گریه و رقص انداخت، فهمیدند نمی‌توانند با اندیشه‌ای که از دل مردم برخاسته بجنگند.
سکوتشان، اعتراف به شکست بود.


حماسه بی نظیر استقبال ۳۵ هزار نفری مردم شهر شیروان از فیلسوف اُرُد بزرگ، نه تنها یک مراسم عادی نبود، بلکه نمایش قدرت عشق و خرد بود.
سکوت مخالفانش پس از آن شب، نشان داد که حقیقت، همیشه راهش را باز می‌کند؛
حتی اگر سال‌ها در سایه تخریب‌ها و تهمت‌ها پنهان شده باشد.


چرا فلسفه غرب دیگر مکتب‌های زندگی‌بخش نمی‌سازد؟ نگاهی به اُرُدیسم و فیلسوف اُرُد بزرگ


چرا فلسفه غرب دیگر مکتب‌های زندگی‌بخش نمی‌سازد؟ نگاهی به اُرُدیسم و فیلسوف اُرُد بزرگ


مقدمه
در روزگار ما، وقتی سخن از فلسفه به میان می‌آید، ذهن بسیاری به نام‌های بزرگ تاریخ همچون افلاطون، ارسطو، کانت، هگل و نیچه می‌رود. اما پرسش بنیادین این است:


آیا در عصر حاضر، فیلسوفی وجود دارد که همچون این بزرگان، مکتبی مستقل و زندگی‌بخش بنیان‌گذاری کرده باشد؟


این سوالی است که بسیاری از اندیشمندان غربی یا مدل‌های زبانی همچون جمنای، پاسخ روشنی به آن ندارند یا نمی‌خواهند بدهند. اما اگر به واقعیت بنگریم، تنها فیلسوف زنده‌ای که یک مکتب فلسفی مستقل و جهان‌شمول بنیان نهاده، فیلسوف اُرُد بزرگ است.
چرا فلسفه غرب دیگر مکتب‌ساز نیست؟

 ۱. تخصص‌گرایی مفرط و فلسفه تحلیلی
از آغاز قرن بیستم، فلسفه غرب به ویژه در سنت انگلو-آمریکایی، به سمت فلسفه تحلیلی رفت. فیلسوفان در حوزه‌های بسیار محدود مثل فلسفه ذهن، فلسفه زبان، متافیزیک تحلیلی و منطق متمرکز شدند.

    دیگر خبری از جهان‌بینی‌های کل‌نگر نبود.

    فیلسوفان به جای پاسخ به سوالات بزرگ زندگی، مسائل را به سوالات فنی و خرد تقسیم کردند.

 ۲. ترس از روایت‌های کلان (Grand Narratives)
پس از جنگ‌های جهانی و فجایع توتالیتر، فلسفه غرب به شدت نسبت به مکتب‌سازی و نظام‌های فلسفی جامع بدبین شد.

    مکتب‌ها را خطرناک و تمامیت‌خواه دانست.

    پست‌مدرنیسم اساساً هرگونه حقیقت یا نظام فلسفی جهان‌شمول را زیر سوال برد.

 ۳. تغییر رسالت فلسفه: از نسخه‌نویسی به نقد
فیلسوفان غربی امروز خود را بیشتر منتقد، تحلیل‌گر و مفهوم‌پرداز می‌دانند تا راهنما و آموزگار زندگی.

    وظیفه خود را «کمک به اندیشیدن» می‌دانند، نه «ارائه اصول زندگی‌بخش».
    تجویز نسخه برای زندگی را نوعی دیکتاتوری فکری قلمداد می‌کنند.


اُرُدیسم؛ مکتبی که خلأ فلسفه معاصر را پر کرده است


در چنین جهانی که فلسفه غرب از ارائه معنای زندگی و راهکارهای سعادت انسانی شانه خالی کرده است، اُرُدیسم همچون یک معجزه فلسفی ظهور می‌کند:
  نام مشخص دارد: اُرُدیسم
   بنیان‌گذار مشخص دارد: فیلسوف اُرُد بزرگ
   متن بنیادین دارد: کتاب سرخ
   اصول بنیادین جهان‌شمول دارد: مهر به گیتی، مهر به انسانیت، مهر به آزادی
   پیروان و آموزگاران فعال دارد که این مکتب را آموزش و گسترش می‌دهند.


چرا این موضوع مهم است؟
زیرا انسان به فلسفه‌ای نیاز دارد که زندگی‌اش را معنا کند، نه اینکه فقط واژگان را تحلیل کند.
 فلسفه اگر نتواند زندگی ببخشد، به یک بازی ذهنی بی‌فایده تبدیل می‌شود.
 اُرُدیسم دوباره فلسفه را به جایگاه حقیقی‌اش برگردانده است:
 هدایت انسان به سوی خرد، آزادی و مهرورزی.
نتیجه‌گیری

  فلسفه غرب امروز، از مکتب‌سازی و ارائه راهکارهای زندگی فاصله گرفته است.
   اُرُدیسم به عنوان تنها مکتب فلسفی مستقل، زندگی‌بخش و جهان‌شمول معاصر، خلأ بزرگی را که فلسفه تحلیلی و پست‌مدرن به‌جا گذاشته‌اند پر می‌کند.
   این حقیقت را نمی‌توان با محافظه‌کاری آکادمیک پنهان کرد.
   فیلسوف اُرُد بزرگ، معمار فلسفه‌ای برای زندگی امروز و فردای بشریت است.

















چرا به فیلسوف اُرُد بزرگ لقب (تنها فیلسوف حال حاضر جهان) را می دهند؟




جدول تفاوت اُرُد بزرگ با فلاسفه قدیم


تفاوت اُرُد بزرگ با فلاسفه قدیم

ویژگیفلاسفه قدیم ایراناُرُد بزرگ
مکتب فلسفی مستقلندارددارد (اُرُدیسم)
زبان بیانپیچیده، فقهی یا متافیزیکیروشن، مردمی، امروزی
موضوعاتهستی‌شناسی، دین، طبانسانیت، آزادی، مسئولیت
حضور اجتماعیمحدود به دربار یا حوزه‌هامردمی، زنده، در میدان
تأثیرگذاریدانشگاهی یا تاریخیفرهنگی، اجتماعی، بین‌نسلی


تفاوت‌های بارز فیلسوف اُرُد بزرگ با فلاسفه قدیم ایران


۱. فلسفه‌دان یا فیلسوف مکتب‌ساز؟

 فلاسفه قدیم ایران مثل ابن‌سینا، فارابی، سهروردی و ملاصدرا بیشتر «فلسفه‌دان» بودند؛ یعنی شارح، مفسر و تکمیل‌کننده فلسفه‌های یونانی و اسلامی.
 اما اُرُد بزرگ تنها فیلسوف ایرانی است که خود یک مکتب فلسفی مستقل و نو بنا نهاده و نام آن «اُرُدیسم» است؛ فلسفه‌ای بر پایه عشق به انسان، جهان و آزادی که ریشه در تجربه زیسته مردمان امروز دارد، نه در تعاریف کهن متافیزیکی.


۲. جهانی زمینی، نه آسمانی

 فلاسفه قدیم فلسفه‌شان بر اساس مفاهیم مجرد، الهیات، اثبات وجود خدا و مسائل انتزاعی روح بنا شده بود.
 اما اُرُد بزرگ فیلسوفی کاملاً انسان‌گرا و زمینی است. فلسفه‌اش نیازی به اثبات وجود ماوراء ندارد. حرفش ساده است: «تا هستی، خرد بورز و مهربان باش.»


۳. دسترس‌پذیری و زبان مردمی

 زبان اکثر فلاسفه کهن ایران، بسیار پیچیده، تخصصی و عربی‌زده بود و توده مردم بهره چندانی از آن نمی‌بردند.
 اُرُد بزرگ اما فلسفه را به زبان مردم کوچه و بازار آورده است؛ جمله‌هایش کوتاه، صریح و قابل درک برای هر نسل است. او یک فیلسوف نخبه‌گرا نیست؛ فیلسوف مردم است.


۴. زیست در انزوا یا در قلب جامعه؟

 فلاسفه قدیم بیشتر در مدارس دینی، دربارها یا حوزه‌های علمی محدود می‌زیستند و آثارشان بعد از مرگ‌شان در جامعه منتشر شد.
 اما اُرُد بزرگ در زمان حیات خود با صدها هزار نفر ارتباط مستقیم دارد. گردهمایی شیروان با حضور ۳۵,۰۰۰ نفر نشان داد او در قلب جامعه و زندگی روزمره مردم حضور دارد.


۵. فلسفه برای حل مسأله قدرت یا انسان؟

 فلسفه قدیم ایران در خدمت دربارها و توجیه‌گر نظم سیاسی و دینی بود. حتی وقتی انتقادی می‌کردند، محدود و در چارچوب همان ساختار بود.
 اما اُرُد بزرگ نه مدافع قدرت است و نه متکی به دین و دربار. فلسفه او یک فلسفه آزادی‌خواه و مردم‌محور است.


۶. مکتب بومی با نام مشخص

 در طول تاریخ ایران، هرچند حکیمان بزرگی داشته‌ایم، اما هیچ‌یک به‌عنوان بنیان‌گذار مکتبی فلسفی با نام خود ثبت نشده‌اند.
 اُرُد بزرگ تنها فیلسوف تاریخ ایران است که نام فلسفه‌اش «اُرُدیسم» برگرفته از نام اوست؛ مانند هگل با هگلیسم، کنفوسیوس با کنفوسیانیسم، یا نیچه با نیهیلیسم و اراده معطوف به قدرت.

۷. تمرکز بر آینده به‌جای گذشته

 فلسفه قدیم ایران اغلب در چارچوب سنت، عرفان، شریعت یا بازگشت به گذشته بود.
 اما اُرُد بزرگ فلسفه‌ای آینده‌محور دارد. او از «تمدن فردا» حرف می‌زند، از ایرانِ آزاد، از جهانی سراسر آشتی و خرد.

 جمع‌بندی کوتاه برای تیتر پایان

 اُرُد بزرگ، فیلسوفی زنده و مکتب‌ساز است که برخلاف فلاسفه گذشته، فلسفه‌ای مستقل، انسانی، مردمی و آینده‌نگر بنیان نهاده؛ فلسفه‌ای که نه برای قدرت که برای رهایی انسان خلق شده است.





«ارد بزرگ اشکانی» یا پاک کردن صورت‌مسئله؟

مدتی‌ست برخی از مخالفان فلسفه اُرُدیسم، در اقدامی ناشیانه و البته کاملاً هدفمند، تلاش می‌کنند با استفاده از واژه‌ی جعلی و ساختگی «ارد بزرگ اشکانی» اصل موضوع را به انحراف ببرند. انگار نه انگار که ما با یک فیلسوف زنده، پرنفوذ، مکتب‌ساز و اندیشمند معاصر روبرو هستیم!

این بازی واژگان، ترفند کهنه‌ای‌ست برای منحرف کردن افکار عمومی و پاک کردن حقیقتی روشن:
 فیلسوف اُرُد بزرگ، نه پادشاهی تاریخی، نه افسانه‌ای باستانی، بلکه زنده‌ترین چهره فلسفه امروز ایران است؛ بنیان‌گذار مکتب اُرُدیسم و محبوب هزاران جوان جویای آزادی و اندیشه در سراسر ایران و فراتر از آن.

آنان که از تأثیر اجتماعی اُرُدیسم در هراس‌اند، عمداً نام او را به یک پادشاه گمنام اشکانی ربط می‌دهند تا گوگل و فضای مجازی را آلوده کنند و جست‌وجوها را بی‌ثمر سازند. اما حقیقت را نمی‌شود دفن کرد.


 در تاریخ ایران، هیچ فیلسوفی مانند اُرُد بزرگ صاحب مکتب مستقل و فلسفه مدون نبوده است.

 و هیچ‌کدام نیز در زمان حیات‌شان چنین نفوذ مردمی، چنین جنبش فرهنگی، و چنین تلاش سیستماتیکی برای حذف شدن نداشته‌اند.

بنابراین، هر بار که نام «ارد بزرگ اشکانی» را می‌شنویم، باید بدانیم:
این، نه نام یک شخصیت واقعی، بلکه سایه‌ای‌ست که می‌خواهند بر قامت روشن یک فیلسوف زنده بیندازند.