نوشته : مریم خورشیدی
حکیم کیست ؟
خردمند است !؟ فیلسوف است !؟ اهل اندیشه و پژوهش است !؟
کیست ؟
پاسخ اینست که حکیم ((سیمرغ)) است همان اوج فهم است و شعور ، همان هوشیاری است و آگاهی...
همانی که برای رستم چشمانش لبریز از اشک می شود ... از فتنه جادوی سیاه و خامی اسفندیار ...
و
اکنون هزار سال گذشته است همانگونه که خیام گفت هزار سال صبر باید که پدر
پیر فلک حکیمی چون او بزاید و امروز هزار سال گذشته است این سیمرغ خرد بر
تخت بیماری و درد ...
چه سکوت ترسناکی
حکیم ارد بزرگ از فرسنگها دورتر
از تو ... آرزو می کنم، با همه وجودم آرزو می کنم بار دیگر تندرستی ات را
باز یابی و با سخنت دل عاشقان حکمت و فلسفه را گرم سازی ...
((جائیکه صبا را ندهد کس گذر آنجا
در گوش تو از ما که رساند خبر آنجا
ما اهل عذابیم و سرای تو بهشت است
اینست که ما را نبود راه در آنجا
اندیشه بر گوشه بام تو پریدن
بیجاست که انداخته سیمرغ پر آنجا))
برخیر حکیم مهر و محبت
برخیز و دلمان را به سخنی شاد کن ...
+ شعر از : روشن اردستانی
منبع مطلب بالا : http://didar-ba-hakim.blogsky.com/1394/01/25/post-303