برخیزید و دلهای عاشقانتان را گرم سازید ... برخیزید
منبع مطلب بالا : http://didar-ba-hakim.blogsky.com/1394/01/25/post-303
حکیم ارد بزرگ بر بستر بیماری و از ما بی تابی...
چقدر فکر و چقدر کم خوابی...
نوشته: مریم خورشیدی
حکیم ارد بزرگ بر بستر بیماری و از ما بی تابی...
چقدر فکر و چقدر کم خوابی...
کتاب سرخ حکیم بزرگ را ورق می زنم و در حیرت از این همه دانایی و فضل ...
واژه هایی که چون سیل به درونمان رخنه می کنند و هجوم می آورند ...+ شعر : روشن اردستانی
منبع مطلب بالا : http://didar-ba-hakim.blogsky.com/1394/01/25/post-303
نوشته : مریم خورشیدی
حکیم کیست ؟
خردمند است !؟ فیلسوف است !؟ اهل اندیشه و پژوهش است !؟
کیست ؟
پاسخ اینست که حکیم ((سیمرغ)) است همان اوج فهم است و شعور ، همان هوشیاری است و آگاهی...
همانی که برای رستم چشمانش لبریز از اشک می شود ... از فتنه جادوی سیاه و خامی اسفندیار ...
و
اکنون هزار سال گذشته است همانگونه که خیام گفت هزار سال صبر باید که پدر
پیر فلک حکیمی چون او بزاید و امروز هزار سال گذشته است این سیمرغ خرد بر
تخت بیماری و درد ...
چه سکوت ترسناکی
حکیم ارد بزرگ از فرسنگها دورتر
از تو ... آرزو می کنم، با همه وجودم آرزو می کنم بار دیگر تندرستی ات را
باز یابی و با سخنت دل عاشقان حکمت و فلسفه را گرم سازی ...
((جائیکه صبا را ندهد کس گذر آنجا
در گوش تو از ما که رساند خبر آنجا
ما اهل عذابیم و سرای تو بهشت است
اینست که ما را نبود راه در آنجا
اندیشه بر گوشه بام تو پریدن
بیجاست که انداخته سیمرغ پر آنجا))
برخیر حکیم مهر و محبت
برخیز و دلمان را به سخنی شاد کن ...
+ شعر از : روشن اردستانی
منبع مطلب بالا : http://didar-ba-hakim.blogsky.com/1394/01/25/post-303
طبق خبرهای رسیده حکیم ارد بزرگ از 23 اسفند 1393 به مرور دچار ضعف جسمانی شده و در نهایت از 20 فروردین ماه تحت نظر پزشک قرار گرفته و پیگیر معالجات و آزمایش های گوناگون پزشکی شده اند .
به مرور شما را در جریان اوضاع جسمانی بزرگترین فیلسوف تاریخ ایران قرار خواهیم داد .
در ادامه نظرات خانم مریم خورشیدی مدیر وبلاگ خورشید خاموش که در این مورد نوشته شده است تقدیم می گردد :
نوشته: مریم خورشیدی
حکیم ارد بزرگ چه چهره آرامی دارند
حتی بر تخت بیمارستان هم از چشمان بسته شان می شود پند و اندرز گرفت
می توان خورشید را نظاره کرد
فیلسوف مهر، با درد تو ما هم دردمندیم
با اندوه تو ما هم غمگینیم
فیلسوف عزیزمان برخیز
(( در همه دور زمان، ایکه نظیر تو نیست
مهر جهانتاب را، نور ضمیر تو نیست
محتشمی در جهان، کو که فقیر تو نیست
کور شود دیده اش، هر که بصیر تو نیست))
شعر از: روشن اردستانی (وفات 1267 خورشیدی)
نوشته: مریم خورشیدی
فیلسوف من
حکیم ارد بزرگ با تن بیمار، آرام خوابیده ایی
جهان همچنان می گردد و می گذرد و آدمها همه بی خیالتر از همیشه ...
تو و آدمهایی چون تو غم این خلق بی خیال را چه بسیار خورده اید
خلقی که نه تو را می بیند و نه حرفت را می شنود ...
من امشب باز پندهایت را مرور کردم
با آنها گرم شدم گرم یک احساس خوب
احساسی که مرا به روشنایی نوید داد و به سوی خویش کشید و به قول روشن اردستانی :
لاله ببالای کوه ، سیل بدامان و دشت
خندان خندان دمید غلطان غلطان گذشت
ابر جواهر نثار ، باز گهربار گشت
بر سر گل مشت مشت بر لب جو طشت طشت
حکیم محبوبم امیدوارم زودتر تندرستی خویش را باز یابید سلامتی شما آرزوی آدمهایی شبیه من است ...
نوشته: مریم خورشیدی
خردمند محبوب ما ، فیلسوف ایرانی ،
((حکیم ارد بزرگ))
ایکه خورشید فلک، رشک برد بر رایت
صبح دوم خجل از، رای جهان آرایت
ابر خجلت زده دست گهر بخشایت
عقل آشفته طرز سخن شیوایت
سخنان طلایی ات را امشب باز بارها خواندم
باز همانند شبهای دیگر هزار نکته بارکتر ز مو در آنها یافتم و هزار آفرین بر تو گفتم و از خدای بزرگ تندرستی و سرزنده گیت را آرزو کردم .
حکیم بزرگ باز با ما سخن بگو که تشنه آموختنیم ...
+ شعر از: روشن اردستانی