روزنامه فرهیختگان - 1396/08/08
کوروش را آزاد کنید، پاسارگاد آزاد میشود
ایزولهشدن ما ایرانیها از کجا آب میخورد؟! من فکر میکنم دستهایی در کار است که نمیخواهد ما غربی شویم. نکند باز کار، کار انگلیسیها باشد. من نمیدانم چرا دستهای پشتپردهای میخواهند ما از فرهنگ جهانی یاد نگیریم. مثلا در ایام کریسمس چرا مانند همهجای دنیا برخی از ما به یکدیگر تبریک نمیگویند و درخت کریسمس علم نمیکنند یا در ایام ولنتاین چرا این اندازه از سوی ما ایرانیها به این مناسک بزرگ بینالمللی بیتوجهی میشود! واقعا جای سوال است که چرا معماری شهری ما متاثر از معماریهای قرون وسطی و پارتیشن اروپایی نمیشود! یا اینکه در رستورانها لیست غذاها هنوز فارسی است یا اینکه چرا از غذاهای ژنتیکی استفاده نمیکنیم. آخر کی میخواهیم از این فرصتی که جهان در اختیار ما گذاشته استفاده کنیم؟! ما اصلا تلاشی برای بهرهبردن از فرهنگ جهانی صورت نمیدهیم. البته نباید از انصاف دور شد، چیزهایی را هم از فرهنگ غربی و جهانی گرفتهایم و خیلی خوب داریم عملیاش میکنیم. مثلا زباله را کم تولید میکنیم. در مصرف انرژی صرفهجویی میکنیم. به وعدههایمان عمل میکنیم. بانکهایمان کاملا مقرونبهصرفه و حلال کار میکنند. در دانشگاههایمان مدام تحقیق و پژوهش میشود. جلوی پایاننامهفروشی را گرفتهایم. بازیکن تیمملی فوتبالمان در قهوهخانههای سنتی قلیان استعمال نمیکند. بازیکن دیگر فوتبال وسط مهمترین بازی ملی پیام سیاسی نمیدهد و هزینه باخت را تحمیل نمیکند. سروقت سرکار حاضر میشویم، مالیات میپردازیم، رانت و پارتیبازی نداریم، بین خطوط حرکت میکنیم، در مترو و بیآرتی و وسایل نقلیه عمومی به حقوق همدیگر احترام میگذاریم، در جاهای شلوغ نوع پوشش و تمیزیمان جوری است که هیچکس چندشش نمیشود و از همه مهمتر و حیاتیتر اینکه حقوق شهروندی داریم. یعنی موفقیت زائدالوصفی است. با همه دستهای پشتپرده اعم از انگلیسی و غیرانگلیسی، ما توانستهایم به موفقیتهای فراوانی برسیم و بسیاری از وجوه فرهنگ غربی را بگیریم و اندوخته کنیم؛ اما بازهم که نگاه میکنم میبینم خیلی چیزهای دیگر مثل همان کریسمس، ولنتاین و معماری شهری، لیست غذای انگلیسی و قسعلیهذا را نتوانستهایم کسب کنیم و باید تلاش مضاعف داشته باشیم. از این طرف اما نکته دیگری که در باب یادگرفتن از فرهنگ جهانی داریم رعایت میکنیم این است که چون از همه پیشینه تاریخیمان اطلاع داریم، خیالمان از اینور راحت است و فقط مانده که از غربیها یاد بگیریم. مثلا همه حافظ، سعدی و مولانا را میشناسند آنقدری که بتوانند توریستهای خارجی را از حفظ به بیتبیت حافظ، سعدی و مولانا میهمان کنند. علوم انسانی، هنر، کتاب و سینمایمان هم که دارد جهان را قبضه میکند. درواقع خیالمان از خودمان راحت است. حداقل در حوزه قدردانی از مشاهیر همینقدر که تاریخشان را بدانیم و درموردشان متفقالقول باشیم خیالمان راحت است. اصلا هم اتفاق نمیافتد که مثلا جملهای از شکسپیر را بهنام کسی مثل کوروش بزنیم. اصلا مگر خودمان آدم مشهور و با نام و نشان کم داریم. تهاش از جملههای صادق هدایت یا ارد بزرگ برمیداریم و به نام کوروش میزنیم. نه اینکه بهخاطر چهار کلمه جمله ادبی و این حرفها، دست به دامن اجنبی شویم. اصلا این کارها برای ما که اتفاقا خیلی ناسیونالیست هم هستیم و برایمان کوروش از اهمیت برخوردار است، افت دارد. آخر کمچیزی نیست. پای شاهشاهان، شاه هخامنشی، شاه ایرانزمین که قرار بود آسوده بخوابد در میان است؛ اما چرا نمیگذاریم آسوده بخوابد. ما که حقوق شهروندی داریم، قانون سرمان میشود، بین خطوط حرکت میکنیم، فوتبال را سیاسی نمیکنیم، پایاننامه خرید و فروش نمیکنیم و... . ما که همه کارهای خوبی که کوروش توصیه کرده را رعایت میکنیم چرا با جهل و ندانمکاری و بیسوادی تنش را در گور میلرزانیم. ما که خیلی ایرانی هستیم چرا چهار بیت شاهنامه حفظ نیستیم. چرا بازیکن و مربی صاحبنام فوتبالمان چهار صفحه کتاب نمیخواند و هر چیزی که برایش تلگرام میکنند را توی اینستاگرام میگذارد و هر چیزی که در اینستاگرام است، در تلگرام فوروارد میکند. چرا جایی که اتفاقا همه باید متفقالقول یک همچین فردی را به باد انتقاد بگیرند، این اتفاق نمیافتد. تازه برخی حمایتش هم میکنند. چرا بعد از انتقاد عدهای مینویسد: «من به بیسوادیام افتخار میکنم، شما چطور؟!» و بقیهای هستند که تاییدش کنند و با هم به بیسوادی هم دیگر افتخار کنند؟ چرا اصلا بیسوادی افتخارآفرین شده است؟! میخواستم این نقد سراسر دامن سلبریتیهای بیسواد را بگیرد، دامن آنهایی که حرفهای گندهتر از دهانشان را خیلی راحت میزنند، آنهایی که «جو» بر زندگیشان مستولی شده و «دانایی» از عوالمشان حذف شده است. اما دیدم آنها تنها مقصر این «جهل مرکب» نیستند؛ جامعهای هست که «هواخواه» این «جوزدگی» و «جهل» است و مخاطبی که «بیسوادی» را مایه فخر میداند. از این منظر خیلی هم عجیبغریب نیست که سلبریتی کمسواد جوگیر، «کوروش» را اسیر جهل کند و این همه آزادگی و آزادمردی و نام نیکو که از شاه بزرگ هخامنشی برجای مانده را با ندانمکاری به مضحکه عام و خاص بگیرد. وجدانا این ظلمی که در این یکی دو روز حسب کمسوادی آقای جادوگر به حضرت مستطاب کوروش شد و تمسخر این انسان بزرگ تاریخ ایران و جهان را موجب شد، به این سادگیها قابل چشمپوشی است. آیا نباید کسی را که مسبب چنین توهین بزرگی به ایشان شد، برای ماهها از صحنه اظهارنظر در مواردی که سوادش را ندارد، دور نگه داشت! کوروش را از زندان جهل و جوزدگی آزاد کنید، قول میدهم راه پاسارگاد هم باز خواهد شد. تا زمانی که همه عشق به کوروش در جملات ادیبانه و البته حکیمانه خلاصه شود (حتی اگر به کوروش هم انتساب نداشته باشد) وضع همین است که مشاهده میکنید. طرفدار کوروشید، بسما... از فردا درست رانندگی کنید، شاهنامه حفظ کنید و وسط بازی فوتبال پیام سیاسی ندهید.
منبع خبر:
http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2353/1/126217/0
https://www.pishkhan.com/news/51092/